Yashar Ahad Saremi
________________
a Haiku for me own Grave byXuxanov
_______________یاشار احد صارمی
هومن نامه ۵ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
باز خیالِ زبانم
باز زبانِ خیالم
چقدر از خودم می پاشم روی شما
و هوشِ که می چرخاند و می چرخیم و امروز یکی از روزهای چشمِ آهو
چشمِِ حالا
براق و چند پرنده در حیرت ه ه ه چند مرد با صدای بلند در خنده ه ه ه چند آنجا
دُورِ خودم را ه ه خودم را قُلپ قُلپ
دنیا در سُک و آهو که نمی ترسد
می چرخیم و می چرخانیم
آن ابرهاي خيالي شلنگ به دست كه شليطه پوشيده اند باغ را می شویند
آن ابرهای رنگارنگ و چند زن ه ه ه چند نارنجی ه ه ه چند نامرئی
بالا در سُک و آهو که می چرخد
آینه می آید بیرون و شما می افتید تووی سوراخ های زرد و نرگس ها. شما که یکدفعه بی خود می ایستید بیرون از آنجا. آنجا از اینجا می گذرد و ما بلند می شویم و می چرخیم . می چرخاند و می چرخید . چقدر همه جا خوشمزه است چقدر همه جا شُرشر می ریزد و ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه هه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
من در سطر سوم در را باز مي كنم و نرگس ها . امروز خیلی با همیم و شما. شما قعر و خوشا . شما خیلی من و دوستانم . جمع جمع و آهو از چشم هایِ ، از گلویِ ، از تماشایِ و شما آغشته با چشم های زرد آلو با چشم های من و این دُور. ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
ه - محضِ فقط و خیره کننده ! ه
من در سطر سوم در را باز مي كنم و نرگس ها . امروز خیلی با همیم و شما. شما قعر و خوشا . شما خیلی من و دوستانم . جمع جمع و آهو از چشم هایِ ، از گلویِ ، از تماشایِ و شما آغشته با چشم های زرد آلو با چشم های من و این دُور. ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
زبان در سُک و آهو که می خوابد
تو مثل شما مي خندی هومن
شلنگ ابر را طرف من می گیری و زمان خيس مي شود ( درِ چوبی و دستش فقط از آستین بیرون . چند درخت و مکثِ زن ها . چند کلمه و آغوش یواش در آینه ) نگاه کن چقدر چشم های مست و موسیقی و دست خودم نیست هومن ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
سرم جلو این همه شما می افتد و فکری به سرم می زند
من این همه پرتقالم و چقدر سرِ تو گیج می رود و می افتم
و آهو که شنگ از افق می گذرد
می چرخیم و هوا در سُک
چه دوست دارم خواب گرم اين كوهستان را
انگورهايش در سُک هومن
و شما که برای همین معاشقه این همه این همه زیبا با آهو می چرخید ، می چرخید
No comments:
Post a Comment