Frank O'Hara
___________________
Grace Hartigan with Frank O'Hara
_________________________
فرانک اُوهارا - فارسی : یاشار احدصارمی
اُتو بیوگرافی ادبی
بچه که بودم
تک و تنها با خودم
گوشه ی حیات مدر سه بازی می کردم
از عروسک ها و بازی بیزار بودم
حیوانات دوستم نبودند و پرنده گان پرواز می کردند و می رفتند دورها
اگر کسی دنبالم می گشت
می رفتم پشت درخت قایم می شدم و زار می زدم که : من یک بچه یتیمم "ه
و حالا همین اینجایم
مرکز همه ی زیبائی ها
این شعرها را می نویسم
تصور کن!ه
بچه که بودم
تک و تنها با خودم
گوشه ی حیات مدر سه بازی می کردم
از عروسک ها و بازی بیزار بودم
حیوانات دوستم نبودند و پرنده گان پرواز می کردند و می رفتند دورها
اگر کسی دنبالم می گشت
می رفتم پشت درخت قایم می شدم و زار می زدم که : من یک بچه یتیمم "ه
و حالا همین اینجایم
مرکز همه ی زیبائی ها
این شعرها را می نویسم
تصور کن!ه
Autobiographia Literaria by Frank O'Hara
Farsi:Yashar Ahad saremi
When I was a child
I played by myself in a
corner of the schoolyard
all alone.
I hated dolls and I
hated games, animals were
not friendly and birds
flew away.
If anyone was looking
for me I hid behind a
tree and cried out "I am
an orphan."
And here I am, the
center of all beauty!
writing these poems!
Imagine!
_________________
No comments:
Post a Comment