Thursday, January 1, 2009

Mahmoud Darwish

___________


محمود درویش


ترجمه از لیلا فرجامی


__________________



تقدیم به روح آن آزاده ی فلسطینی...به امید صلح...به امید بقای مردمان غزه


من که ام؟ تبعید؟ه


غریبی بر کناره ی رود، چون رودی...ه

مرا آب به نامت پیوند می دهد.ه
مرا از دوردست
هیچ چیزی به نخلم باز نمی گرداند:ه
نه صلح و نه جنگ.ه
هیچ چیزی به اناجیل راهم نمی دهد.ه
هیچ...ه
هیچ چیزی در کرانه ی جَزر و مدّی که میان دجله و نیل است، نمی درخشد.ه
هیچ چیزی مرا از قایق های فرعون پایین نمی کِشد.ه
هیچ چیزی نمی بَرَدم
یا به بردن فکری سوقم نمی دهد:ه
نه طلب
نه عهد.ه
چه کنم؟ه
بی تبعید و با شبی دراز که بر آب خیره گشته ست
چه کنم؟ه
مرا آب به نامت پیوند می دهد...ه
هیچ چیزی مرا از پروانه های خواب هایم
به واقعیت خویش نمی کِشاند:ه
نه خاک
و
نه آتش.ه
بی گل های سرخِ سمرقند چه کنم؟ه
با ساحتی که با سنگ های قَمَری اش
آوازخوانان را جلا می دهد
چه کنم؟ه
چون خانه هایمان،ه
ما در بادهایی دور سبک وزن گشته ایم.ه
ما یارانِ کائناتی غریب در ابرها شده ایم...ه
و از جاذبه یِ زمینِ هویت فاصله گرفته ایم.ه
چه کنیم...ه
بی تبعید و با شبی دراز که بر آب خیره گشته ست
چه کنیم؟ه
مرا آب به نامت پیوند می دهد...ه
از من هیچ جز تو باقی نیست
و از تو هیچ باقی
جز من،ه
غریبه ای که طایفه ی غریبش را در آغوش می گیرد:ه
آه ای غریب!ه
ما با آنچه از آرامش برایمان باقی ست
و از قیلوله ای میان دو اسطوره
چه کنیم؟...ه
و هیچ چیزی ما را نمی بَرد:ه
نه راه
و
نه خانه.ه
آیا این راه همیشه چنین بوده ست،ه
از آغاز؟ه
یا که خواب هایمان بر تپه ای میان اسب های مغول
ما را به مادیانی فروخته اند؟ه
و ما چه کنیم؟ه
ما
بی تبعید
چه کنیم؟ه




این شعر ترجمه ای مبنی بر مقایسه ی اصل عربی و متن انگلیسی آن است

____________

No comments: