Abbas Saffari
___________
The Map of the World
_________
عباس صفاری
تعجیل
از کلمات خوش خط و خالی که بی واهمه
می گردند لابلای ترافیکِ عصر و علایم راهنما
زیباترینشان را به دام انداخته ام
تا اتاق رو به دریایت امشب
سبقت بگیرد از نگارخانه ی چین
راه خانه ات را اما
در خیابان های این شهر توبه شکن
دوباره گم کرده ام
و غریزه ی زنبوری ام ه ه ه گریخته از من
دریای وقت ناشناس هم
مهِ سنگینش را دارد
هُل می دهد به میان شهر
حتما چشم به راهم نیستی
که ردِ نگاهت را
سرِ هیچ چارراهی نمی بینم.ه
___________
2 comments:
سلام عزيز. شعر قشنگي ست . بنظرم هنرمند كسي ست كه بتواند از عناصري كه به روزمرگي مان ميكشاند برداشتي هنرمندانه داشته باشد. چنين كه ديديم در اين شعر زيبا..ممنون
با درود به استاد ارجمند جناب صفاري عزيزم
اين شعر را نيز خواندم هر برگي كه از عباس صفاري به جا مي ماند برگ زريني ست كه بايد آن را قدر بدانيم
اميدوارم در هر كجا كه هستيد سلامت باشيد و نويسا ....
Post a Comment