Sunday, February 1, 2009

Massumeh Ziai

____________


Dydi'r haf Peter Finch
_____________

معصومه ضیائی



از نامه‌های ناتمام


1

در خواب‌ها‌یت
گاه زلالی کاشانم
در عطر جاری جهان
گاه نفرین مرگ و طعنه‌ی کافور! ه





2

بیدار نمی‌شوم
تا خواب‌هایم را به یاد نیاورم
خوابگردی‌ام
بر تیغه‌ی پرتگاه ِ
عشق و جنون تو!ه




3


بد ‌می‌خوانی‌ام
با آتش کلماتی
که از من عبور می‌کنند و
خاکسترم را
در چشم تو می‌پاشند! ه


_________

1 comment:

Yashar Ahad Saremi said...

من این سه پاره را چند بار خواندم. شاعرِِ این کارها را کسی دیدم مثل مهندسی که در زبان برای معنا گنبد و بنا بسازد. یعنی نکته سازی و معناآوری معلوم است که همه ی پاره های صیقلی شده اند و کار رویشان شده. برای همین در ذهن خواننده زبان باز می کند.