Massumeh Ziai
____________
Dydi'r haf Peter Finch
_____________
از نامههای ناتمام
1
در خوابهایت
گاه زلالی کاشانم
در عطر جاری جهان
گاه نفرین مرگ و طعنهی کافور! ه
2
بیدار نمیشوم
تا خوابهایم را به یاد نیاورم
خوابگردیام
بر تیغهی پرتگاه ِ
عشق و جنون تو!ه
3
بد میخوانیام
با آتش کلماتی
که از من عبور میکنند و
خاکسترم را
در چشم تو میپاشند! ه
در خوابهایت
گاه زلالی کاشانم
در عطر جاری جهان
گاه نفرین مرگ و طعنهی کافور! ه
2
بیدار نمیشوم
تا خوابهایم را به یاد نیاورم
خوابگردیام
بر تیغهی پرتگاه ِ
عشق و جنون تو!ه
3
بد میخوانیام
با آتش کلماتی
که از من عبور میکنند و
خاکسترم را
در چشم تو میپاشند! ه
_________
1 comment:
من این سه پاره را چند بار خواندم. شاعرِِ این کارها را کسی دیدم مثل مهندسی که در زبان برای معنا گنبد و بنا بسازد. یعنی نکته سازی و معناآوری معلوم است که همه ی پاره های صیقلی شده اند و کار رویشان شده. برای همین در ذهن خواننده زبان باز می کند.
Post a Comment