MUSPO
_________
“Hüsni hoş ol kadd-i dilcû meskeni Eyüb’dür
Hoş edâ tanbur çalar ismi dahi Eyüb’dür”.
Hızır Ağa, Tefhim el makamat…, TSM H1793, y. 21b.
__________
صدا و سه تار : پرویز مشکاتیان
شعر: سایه
بشنوید
امشب همه غمهای عالم را خبر کن!ه
بنشین و با من گریه سر کن، گریه سر کن!ه
ای میهن، ای انبوه اندوهان دیرین!ه
ای چون دل من، ای خموش گریه آگین!ه
در پرده های اشک پنهان، کرده بالین!ه
ای میهن، ای داد!ه
از آشیانت بوی خون میآورد باد!ه
بربال سرخ کشکرت پیغام شومی است!ه
آنجا چه آمد بر سر آن سرو آزاد؟ه
ای میهن، ای غم!ه
چنگ هزار آوای بارانهای ماتم!ه
در سایه افکند کدامین ناربن ریخت
خون از گلوی مرغ عاشق؟ه
مرغی که میخواند
مرغی که میخواست
پرواز باشد …ه
ای میهن، ای پیر
بالندهی افتاده، آزاد زمینگیر!ه
خون میچکد اینجا هنوز از زخم دیرین تبرها.
ای میهن! اینجا سینهی من چون تو زخمی است.ه
اینجا، دمادم دارکوبی بر درخت پیر می کوبد،ه
دمادم
ه . ا . سایه
___
از شما خفته ی چند چه کسی می آید با من فریاد کند؟ه
Hoş edâ tanbur çalar ismi dahi Eyüb’dür”.
Hızır Ağa, Tefhim el makamat…, TSM H1793, y. 21b.
__________
ای میهن! اینجا سینهی من چون تو زخمی است.ه
صدا و سه تار : پرویز مشکاتیان
شعر: سایه
بشنوید
امشب همه غمهای عالم را خبر کن!ه
بنشین و با من گریه سر کن، گریه سر کن!ه
ای میهن، ای انبوه اندوهان دیرین!ه
ای چون دل من، ای خموش گریه آگین!ه
در پرده های اشک پنهان، کرده بالین!ه
ای میهن، ای داد!ه
از آشیانت بوی خون میآورد باد!ه
بربال سرخ کشکرت پیغام شومی است!ه
آنجا چه آمد بر سر آن سرو آزاد؟ه
ای میهن، ای غم!ه
چنگ هزار آوای بارانهای ماتم!ه
در سایه افکند کدامین ناربن ریخت
خون از گلوی مرغ عاشق؟ه
مرغی که میخواند
مرغی که میخواست
پرواز باشد …ه
ای میهن، ای پیر
بالندهی افتاده، آزاد زمینگیر!ه
خون میچکد اینجا هنوز از زخم دیرین تبرها.
ای میهن! اینجا سینهی من چون تو زخمی است.ه
اینجا، دمادم دارکوبی بر درخت پیر می کوبد،ه
دمادم
ه . ا . سایه
___
از شما خفته ی چند چه کسی می آید با من فریاد کند؟ه
شــــعـر : فريدون مشيري با صدای : محمدرضا شجريان
ساخته ی : حسين عليزاده . ترکمن
بشنوید
ساخته ی : حسين عليزاده . ترکمن
بشنوید
مُشت ميکوبم بر در
پنجه ميسايم بر پنجرهها
من دچار خفقانم، خفقان!ه
من به تنگ آمدهام، از همه چيز
بگذاريد هواري بزنم،ه
ه-آآآآآآي!ه
با شما هستم!ه
اين درها را باز کنيد!ه
من به دنبال فضايي ميگردم،ه
لب بامي،ه
سر کوهي،ه
دل صحرايي
که در آنجا نفسي تازه کنم.ه
آه!ه
ميخواهم فرياد بلندي بکشم
که صدايم به شما هم برسد.ه
من هوارم را سر خواهم داد،ه
چاره درد مرا بايد اين داد کند.ه
از شما خفتهء چند،ه
چه کسي ميآيد با من فرياد کند؟ه
____
No comments:
Post a Comment