Hooman Nozhat
__________
![Qorqud Dede](https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEjq-u-xMuNV4w87ruTq6wcgudwX3pzxiGiK_kGkH0zWtuYGiKYErlK0oeafPvdlPmekQPA1pKNOtkFpNPhnhuct_UhfbMqZ2up4k-OVwyC7C2ghCe0opdLNsd8hvqStqEM3OQE5A0XC3G8/s400/dede+gurgud.jpg)
Qorqud Dede
____________
هومن نزهت
باد
برگ ها ريخته ست
و
او رفته ست
و در ميان کوجه های دلتنگی
در مرگ برگ ها
باد
خود را به در و ديوار شهر می کوبد
ه«آه ای بهار گمشده !»ه
دودکش ها
آه سياه خود را
بدرقه ی باد می کنند
اينک
رد پای بهار
در زير برف
ه- برف سنگین زمستان -ه
پنهان شده ست
و غبار سرما
بر تن باد نشسته ست
آه از گريز مردم از باد
و
او رفته ست
و در ميان کوجه های دلتنگی
در مرگ برگ ها
باد
خود را به در و ديوار شهر می کوبد
ه«آه ای بهار گمشده !»ه
دودکش ها
آه سياه خود را
بدرقه ی باد می کنند
اينک
رد پای بهار
در زير برف
ه- برف سنگین زمستان -ه
پنهان شده ست
و غبار سرما
بر تن باد نشسته ست
آه از گريز مردم از باد
بهمن 66 - تبريز
___
___
1 comment:
سلام. برای خوندن این شعر تمیخواد جای دوری بری . همین نزدیکی یکی زمزمه میکنه و می شنوی . خیلی صمیمی بود. ممنون.
Post a Comment