Maryam Es-haghi
___________
مریم اسحاقی
________________
آیه های کوچه
حادثه در پیاده رو / آب نمی رود
در هزار سالگیم هم که به دنیا بیایم
مختصری حرف های ناگفته دارم.
صبر کن!ه
پوست انداخته ام.ه
در کلمه ام صدای باروت می آید.ه
و استخوان هایم
پشت دیوار
تلخ تلخ / الرحمان می خوانند
مشتم باز نمی شود.ه
کلمه زنجیر است
خورشید فرسوده ست وُ
خدا های های می گرید
و پیامبری فروتنانه
بر آیه های کوچه فال گوش می ایستد
________________
4 comments:
شعر زیبا و تاثیر گذاری خواندم. و برای شاعر گرامی آرزوی سربلندب دارم.
اگر شيطان تعظيم مي كرد چه مي شد
در آغاز
اگر حوا(آدم) فريب نمي خورد چه مي شد
در پايان
به انسان كه مي انديشم
خنده ام مي گيرد
به انسانيت
اما
گريه
تلخترین
همیشه حرفهایی ناگفته می ماند.
مریم عزیز کار خیلی خوبی بود.
Post a Comment