Saturday, August 1, 2009

Shahab Mogharabin

_____________


Kaligraphie von Seifedin Nadjmabadi
__________________

شهاب مقربین


نمی‌توانم ...ه



نمی‌توانم با کلاشینکف شعر بنویسم
نمی‌توانم با کوکتل‌مولوتُف نقش بزنم بر کاغذ
نمی‌توانم با تفنگ ...ه

تُف بر تفنگ
تُف بر کوکتل‌مولوتُف
بر کلاشینکف
بر همه‌ی این کلمات تُف

این‌ها شاعرانه نیستند
می‌خواهم از تو بنویسم

اما تو را با همین کلمات نقش کردند
بر زمین



16 تیر 1388

_______________

5 comments:

azadeh davachi said...

با درود به استاد عزیزم
شعر تان مثل همیشه زیبا بود باز هم می خوانم شاد باشید

آذر کیانی said...

دردی ست غیر مردن کانرا دوا نباشد /...خیلی خوب بود..ممنون

شیدا محمدی said...

جانا سخن از زبان ما می گویی.

دلم می خواهد از تو بنویسم .همین
بی همین شعار زدگی و شتاب زدگی..

مریم اسحاقی said...

درود بر استاد عزیز
شعر بسیار زیبایی خواندم، به خصوص سطرهای پایانی: می خواهم از تو بنویسم...
من درد مشترکم »
مرا فریاد کن

سرور جوان said...

قلم که می شکند چقدر سفیدی کاغذ وسیع می شود و حسرت در اغوش گرفتن کلمات چقدر سنگین
...
زیبا بود... ممنون