Tuesday, September 1, 2009

Robab Moheb

_________



Richard Avedon, ‘Ling Tang for Pirelli’ 1997
____________________

رباب محب





1

انارهایِ خشکیده
در کفِ دست‌هایشان

پشتِ دیوارهایِ بی‌آینه
مُرس می‌زنند:
ه

ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه آینده

ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
فقط
ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
شیبِ
ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
تندِ
ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
سراشیبی‌هاست


با فکرهایِ شاعرانه
مادرانِ برهنه‌یِ پشتِ پنجره‌ها – اما،
ه
پستان‌هایِ فربهی دارند.ه



2

شعر
اگر من نیستم
پس کیست
در گوشه‌هایِ شلوغِ قاب‌هایش
برارتفاعِ بلندِ خط وُ نقطه

ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
می‌پاشد؟ه


دست‌هایِ من است
یا خواب‌هایِ من
قلاب زده،
ه
دورِ قطره‌ای
با بادهایِ

ه ه ه ه ه ه ه
در گلوغمباد
ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
می‌آید؟ه



اگر نه شعر
اگر نه من

این کیست
پشتِ هرغروب
سایه‌هایِ نارنجی‌اش را

ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
در سیاه
ه ه ه ه ه ه ه ه هه ه ه ه ه ه ه
هاشور می‌زند؟ه



بیست و دوم اوت دوهزار و نه استکهلم
________________

1 comment:

آذر کیانی said...

سلام . گاهی بیل زدن یه باغچه برای کاشتن چند بوته است اما شخم زدن جان ......با این شعرهای خوبت بذر میکاری رباب جان .این هم به دلیل اون نگاه خاصی که داری...ممنون