Zibahu Karbassi
______________
زیباهو کرباسی
____________
از پهلوانان پولکی ام
وقتی هوا هوای تخس شکنجه ست
نفس به اتحاد زهر جماهیر سرد کشنده
می گذارم روز بر پلک های باد بوزد ه ه ه با پلک ها باز و بسته شود شب
شاخ های کوتاهش را با قیچی می چینم برای گوشه های خالی اتاق
دنیا پر از اتاق های خالی ست
پر از این معشوق های توو خالی
که جای شهرها و نامه ا را نقطه چین می گذارند «نمی گذارم»ه
می گذرم از کانتین های زرد ذباله
دیوارهای سیمانی
حاشور میله های آهنی
جته بوقه های سیم خاردار
مارپیچ می روم از پله های فلزی زیگزاگ
تا در شادی مه آلودتان شرکت کنم باد بادبادک خندانی روی صورتم می چسباند
می چسبم در چهره خندان خوکی بر آگهی های ارزان گوش و کنار
خون می چکم از گوش از کنار از پهلو پهلو به پهلوی پهلوانان پولکی ام
ه ...... مارپیچ می روم از پله های فلزی زیگزاگ مثل مار به خودم در خودم می پیچم
خود خرفت نیمه دیگر تو نیستم دیگر تمام توام
نفس به اتحاد زهر جماهیر سرد کشنده
می گذارم روز بر پلک های باد بوزد ه ه ه با پلک ها باز و بسته شود شب
شاخ های کوتاهش را با قیچی می چینم برای گوشه های خالی اتاق
دنیا پر از اتاق های خالی ست
پر از این معشوق های توو خالی
که جای شهرها و نامه ا را نقطه چین می گذارند «نمی گذارم»ه
می گذرم از کانتین های زرد ذباله
دیوارهای سیمانی
حاشور میله های آهنی
جته بوقه های سیم خاردار
مارپیچ می روم از پله های فلزی زیگزاگ
تا در شادی مه آلودتان شرکت کنم باد بادبادک خندانی روی صورتم می چسباند
می چسبم در چهره خندان خوکی بر آگهی های ارزان گوش و کنار
خون می چکم از گوش از کنار از پهلو پهلو به پهلوی پهلوانان پولکی ام
ه ...... مارپیچ می روم از پله های فلزی زیگزاگ مثل مار به خودم در خودم می پیچم
خود خرفت نیمه دیگر تو نیستم دیگر تمام توام
_________________
No comments:
Post a Comment