Monday, March 1, 2010

Mansour Khaksar

______________


Antique Persian Tile, Circa 1900
_____________
منصور خاکسار


تا آن درخت بر آید


از پای در آمد
تا آن درخت
ه ه ه ه ه ه از آب و
ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ابر
ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه بر آید
و در سایه اش بیاساید

رگ مرگ رویید

و درخت خشکید!
ه

پس
ه ه ه پا پس کشید
و با قلم مویی سپید
ه ه ه ه ه ه ه ه خانه را آراست

اما
ه ه ه نه سرما برید
ه ه ه و نه شب برخاست



___

symphonyno2ineminor:

J.S. Bach - Concerto in D minor after Alessandro Marcello, BWV 974/II. Adagio

Pianist - Glenn Gould


_________

5 comments:

آذر کیانی said...

سلام. ...نمیدانم شاید حسرتی که این دنیا رو در خود قاب گرفته به همین دلیل اون روآونگ کهکشان کرده.و گرنه تکلیفش باید روشن تر از این میبود.ممنون.

فرشته پناهی said...

به طرز عجیبی این شعر من رو به یه صحنه ای از یه فیلم گره زد

بابك اسماعيلي said...

و ما عادت كرده ايم درختاني بكاريم كه شايد هيچ وقت زير سايه اش استراحت نكنيم

Unknown said...

آیا راست است که شاعر این شعر منصور خاکسار لحظاتی قبل درگذشته است؟
علی از تهران

Yashar Ahad Saremi said...

خداحافظ یکی از با صفاترین شاعر روی زمین. سفر خوشی داشته باشی. آخ منصور. کاک منصور