Massumeh Ziai
_______________
Open Window, Collioure, by Matisse
______________
معصومه ضیائی
از شادیها بگو
از شادیها بگو
از خندهها و از ترانههای گمشده
هیچکس تاریخ فراموشی را
به خاطر نمیسپارد
کلمات بی حنجره
پاییز را بهانه میکنند
سکوت را چنان بخوان
که بشکفد
یا بپراشد
از هم
طبیعی است
خواب ستاره دیدن
طبیعی است
دوست داشتن دریا و
کمی لبخند
به فکر بدیها نباش
همهی چیزهای خوب طبیعیاند
شب را سیاه مینویسند
مرگ را
سیاهتر
عشق را روشن بخوان
به رنگ باران!ه
به خاطر درخت
جنگل
به خاطر خوابهای خوش و
خندههای فراموش
به خاطر بهار
از شادیها بگو!ه
ه30ه/29ه نوامبر 2000
___
Sergei Prokofiev - Sonata for two Violins: Andante cantabile
Itzhak Perlman and Pinchas Zukerman
__
1 comment:
سلام. شعر خوبی ست و سطرهایی غافلگیرکننده دارند که به تجربه های شخصی شاعر بر میگردد و پختگی او....در پاراگراف دوم نمیدانم منظور شاعر بپاشد هست یا واژه یی ست که من نمی شناسم (بپراشد) ممنون.
Post a Comment