Azadeh Davachi
___________________
José Parlá
______________________
آزاده دواچی
یادم نیست
بیش از آنکه فکرکنم
دیرشده ام
پیش از آنکه بخواهم جانم را
درکف خیابان ها فراموشم کرده اند
یادم رفته که
زیراین سقفهای بیمار
حرفی برای گفتن نیست
وساعت شماطه دار
تنها ازروی عادت
با عقربه هایش ور می رود
یادم رفته که نباید باشم
و تنها پرندگان گلی
آوازشان را درحلقم خاموش می خوانند
یادم نیست کدام روز
کدام مجسمه ام را
درمیدانی بینام جا گذاشتم
وبی آنکه حرفی زده باشم
برایم کف مرتبی زدند
یادم نیست کجا وچه وقت
سربازان گمنام
خاطراتم را به رگبار بستند
وپوتیهایشان
کودکی ام را فلج کرد
نه ! یادم نیست
وبی آنکه خاطره ای داشته باشم
کنارسماور
حرف دم می کنم
استکان ها را به هم می سایم
وبا صدای گلوله ها
ذهنم صیقل می خورد
همه ی اینها
ساده ترین روزهای منند
و چشم هایم خیلی خوب
باروت ها را می شناسد
دیرشده ام
پیش از آنکه بخواهم جانم را
درکف خیابان ها فراموشم کرده اند
یادم رفته که
زیراین سقفهای بیمار
حرفی برای گفتن نیست
وساعت شماطه دار
تنها ازروی عادت
با عقربه هایش ور می رود
یادم رفته که نباید باشم
و تنها پرندگان گلی
آوازشان را درحلقم خاموش می خوانند
یادم نیست کدام روز
کدام مجسمه ام را
درمیدانی بینام جا گذاشتم
وبی آنکه حرفی زده باشم
برایم کف مرتبی زدند
یادم نیست کجا وچه وقت
سربازان گمنام
خاطراتم را به رگبار بستند
وپوتیهایشان
کودکی ام را فلج کرد
نه ! یادم نیست
وبی آنکه خاطره ای داشته باشم
کنارسماور
حرف دم می کنم
استکان ها را به هم می سایم
وبا صدای گلوله ها
ذهنم صیقل می خورد
همه ی اینها
ساده ترین روزهای منند
و چشم هایم خیلی خوب
باروت ها را می شناسد
___
awayalonealastalongtheriverrun:
Casta Diva (from Bellini’s Norma), Angela Gheorghiu.
_____________________
No comments:
Post a Comment