Wednesday, December 1, 2010

Shahrokh Tondrow Saleh

___________________


Ryan Mrozowski, The Enthusiasts, 2010
__________________

شاهرخ تندرو صالح

در کُنجِ این خرابۀ خاموش



در هفت کفن پیچانده اند
هر هفت روز هفته ء ما را
در هفت کفن می پیچیم
هر هفت روز هفته ء خود را

پس این که جان ِ دربدر ما
از خانه تا خیابان
از کوچه تا اداره
از پشت میزها
تا گنجه های خالی خانه
خمیازه می کشد
آن روی سکّه ء سفرِ ماست
از خاک تا خدا ؟!
ه

بوی هبوط می آید
بوی سکوت
بوی قنوت
بوی حنوط
هر هفت روز هفتهء عاشق

سر می خورَد از این همه تکرار
این سالخورده که سنگینی خیابان ها را در زیر کفش هایش احساس می کند
سرگیجه آور است
این سفره ها که وا شده در روزهای ما
بوی غذا
دروغ
تماشا
غمگینی قناری امیّد در قفس
هر هفت روز هفته
در جانپناه کوچک ِ ما شهروندها


ما مُرده ایم
احساس مان برادرِ مرگ است
و مرگ مان برادر ِ تقویم آفتاب

دارم خیال می کنم امروز زنده بودم یا نه ؟
ه
این یک تصّور است ؛ شاید گناه باشد امّا دروغ نیست
احساسِ زخم خوردۀ عاشق دروغ نیست

من را جهنمی نکنید
ما در درون خسته خود
وهمِ هزار سالۀ دوزخ را انبار کرده ایم

ما خود جهنمیم

اکنون مسیر معجزه !
ه
از کوچه تا خیابان
از پله کان ساحلِ ویرانی
تا خانه های ساحلی ویران
بویی که در جوانی مان گم شد...
ه
قابی تهی که تاقچۀ خاموش
ته رنگ ِ مات و قهوه ای اش را تشدید می کند
از خویش باز می گردم
تا در کنار یک نفر ِ دیگر
عاشق شوم که تازه شوم تا صدا سکوت

ویران شدم که تازه شوم در نور
در حجلۀ سرور
در حیرت ِ طلوع و ُ تماشا
شاید اگر دوباره قسمت مان شد
باری ز روی شانهء هم برداریم
این بارهای سنگین
این بارهای سخت که قانون :ه
در کوله های صبر وُ تماشا چپانده است
تا هفت روز هفتهء عاشق معنا شوند
در کلمه ء هبوط
در سایه سکوت
در خلوت قنوت
با مزهء حنوط

ما را جهنمی نکنید

می خواهم از خیابان ها
یک کوله بار خاطره بردارم
در خلوتِ جهنمی ام بگذارم
تا عاشق ِ سلام شما باشم




______________


Schubert - Sonata for Violin and Piano in D major, D. 384 ii. Andante.

Andrew Manze - violin; Richard Egarr - pianoforte (Harmonia Mundi)



_______________

No comments: