Saturday, October 1, 2011

Sylvia Plath

_______________

سیلویا پلات
___________________
فارسی : یاشار احد صارمی
ه18 آپریل



خلطِ همه ی دیروز هایم
در خالی جمجمه ام می گندد
و اگر بنابه علل نامعلوم شکمم بر می آمد
مثل یبوست یا حاملگی
تو را نمی توانستم به یاد بیاورم
و یا از خواب اندک مثل پنیر سبزِ ماه
و یا از غذا که مثل برگ های مقوی بنفشه ای
به خاطر همین مسائل

و در چند اندازه ی کُشنده ی چمن
در چند حجم آسمان و بالای درخت ها

دیروز آینده گم شد
به سادگی و بی دوباره
مثل توپ تنیس در گرگ و میش


Sylvia Plath
Farsi:Yashar Ahad Saremi

April 18

the slime of all my yesterdays
rots in the hollow of my skull

and if my stomach would contract
because of some explicable phenomenon
such as pregnancy or constipation

I would not remember you

or that because of sleep
infrequent as a moon of greencheese
that because of food
nourishing as violet leaves
that because of these

and in a few fatal yards of grass
in a few spaces of sky and treetops

a future was lost yesterday
as easily and irretrievably
as a tennis ball at twilight

___________


No comments: