Wednesday, October 1, 2014

Sylvia Plath

_____________ 

Sylvia Plath on the beach, 1953
______________
سیلویا پلات
فارسی : یاشار احدصارمی

ترانه ی دخترک دیوانه

چشم هایم را می بندم و جهان یکسره می میرد
پلک هایم را باز می کنم و همه به جهان می آیند دگربار
می اندیشم تو را از خودم در آوردم توی سرم

والس ستاره ها ، آبی و قرمز
و تاریکی دلخواه چهارنعل از پی
چشم هایم را می بندم و جهان یکسره می میرد

خواب دیدم جادویم کردی و بردی ام توی تخت
مثل دیوانه ها برایم خواندی و دیوانه وار بوسیدی ام
می اندیشم تو را از خودم در آوردم توی سرم

خدا تلپی می افتد از آسمان و آتش دوزخ خاموش می شود
وقتی که آدم های فرشته و شیطان خارج می شوند
چشم هایم را می بندم و جهان یکسر می میرد

رویای آمدنت را داشتم طوری که می گفتی
اما پیر شدم و اسمت از یادم رفت
می اندیشم تو را از خودم در آوردم توی سرم

باید عاشق مرغ رعد و برق می شدم به جای عشق تو
حداقل وقتی که بهار می شد سر و صدایشان در آسمان دوباره
چشم هایم را می بندم و جهان یکسره می میرد
می اندیشم تو را از خودم در آوردم توی سرم


Mad Girl’s Love Song
by Sylvia Plath

"I shut my eyes and all the world drops dead;
I lift my lids and all is born again.
(I think I made you up inside my head.)

The stars go waltzing out in blue and red,
And arbitrary blackness gallops in:
I shut my eyes and all the world drops dead.

I dreamed that you bewitched me into bed
And sung me moon-struck, kissed me quite insane.
(I think I made you up inside my head.)

God topples from the sky, hell's fires fade:
Exit Seraphim and Satan's men:
I shut my eyes and all the world drops dead.

I fancied you'd return the way you said,
But I grow old and I forget your name.
(I think I made you up inside my head.)

I should have loved a thunderbird instead;
At least when spring comes they roar back again.
I shut my eyes and all the world drops dead.
(I think I made you up inside my head.)
_________

No comments: