Yashar Ahad Saremi
________________
Fausto Zonaro (1854-1929)-The 10th of Muharram
_____________________
یاشار احد صارمی
ماه در آب شلپ 3ه
برای محمد مختاری و محمد جعفر پوینده
برای محمد مختاری و محمد جعفر پوینده
دل قرقاول کرده بودی آن روز چگونه !!!ه
شعر کنار کوزه های شکسته داشت از فنجان قهوه می ترسید
و انگار حاجی ها بو برده بودند
که
می خواهی
وسط شهر
کت و شلوارت را
بکنی
و همه لک لک ها را برگردانی
میانِ آن همه قیچی و سوزن زنگ خورده
قدِ تا شده ات راباز کنی
کلی راه و چاه بسازی
دیو را راضی کنی
زبان را یله بفرستی به دره ی دوستان
به بازی...ه
صد برگ گل شده بودی آن روز چگونه !ه
حواست نبود آن کفش هایی را که یکی سرخ یکی آبی پا کرده بودی چاه های خشکیده را له له کنان از پشتت چگونه ...
خوشمزه ترین قاچ ماه بودی که سرت می درخشید
نمی توانستی فارسی ظریف بود دل در دلش نبودچگونه !ه
ولی شهر که خیلی پیش از پنجره های شوریده هم همان شهر بود به کوچه های علی چپش قول کباب قرقاول داده بود
لب از رود تنهایی تر کرده بودی آن روز چگونه !!!ه
شعر کنار کوزه های شکسته داشت از فنجان قهوه می ترسید
و انگار حاجی ها بو برده بودند
که
می خواهی
وسط شهر
کت و شلوارت را
بکنی
و همه لک لک ها را برگردانی
میانِ آن همه قیچی و سوزن زنگ خورده
قدِ تا شده ات راباز کنی
کلی راه و چاه بسازی
دیو را راضی کنی
زبان را یله بفرستی به دره ی دوستان
به بازی...ه
صد برگ گل شده بودی آن روز چگونه !ه
حواست نبود آن کفش هایی را که یکی سرخ یکی آبی پا کرده بودی چاه های خشکیده را له له کنان از پشتت چگونه ...
خوشمزه ترین قاچ ماه بودی که سرت می درخشید
نمی توانستی فارسی ظریف بود دل در دلش نبودچگونه !ه
ولی شهر که خیلی پیش از پنجره های شوریده هم همان شهر بود به کوچه های علی چپش قول کباب قرقاول داده بود
لب از رود تنهایی تر کرده بودی آن روز چگونه !!!ه
______________
No comments:
Post a Comment