Azita Ghahreman
_______________
![](https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEg0gXv_upVFM9hl5ZC7p1mIlOkQ8PrL2NjX8VXHQGgqLmXWRFCntbQY4uNr6ncanwG6FLz9b_7FCtXNnezA1VIKI3O8u44yf68nFR6Rt0UlSKDKRtPTh2c4jI8mhg3sfiq74ixrCRIlRumk/s400/azita+ghahreman.jpg)
آزیتا قهرمان
______________________
کلمات ۳ه
کلمات را می رباید
انگار راهزنی که می دزدد
پالتو و کلاه میهمانان را
در پاگرد و پلکان تاریک
کلمات را می پوشد
خود را به هیئتی دیگر می آراید
با پیرایه ای از پر و نگین
و دنباله ای چین خورده از جمله هایی بلند
راهی نمانده است
دوستان درختان را غصب کرده اند
ماه، ظرفیت تکمیل
دریا، آسمان و زمین
تمام فصل ها و تلفن ها اشغال است
فقط مانده است
جامه ی بازیگران مرده
در گنجه ی این نمایشخانه ی قدیمی
تا این خیالات برهنه و لاغر خود را بیارایند
و روی همین تخته های لق و پوسیده
نمایش کهنه را اجرا کنند
و عشق شتابان
با کفش های لنگ به لنگ دور بردارد در میانه ی میدان.ه
انگار راهزنی که می دزدد
پالتو و کلاه میهمانان را
در پاگرد و پلکان تاریک
کلمات را می پوشد
خود را به هیئتی دیگر می آراید
با پیرایه ای از پر و نگین
و دنباله ای چین خورده از جمله هایی بلند
راهی نمانده است
دوستان درختان را غصب کرده اند
ماه، ظرفیت تکمیل
دریا، آسمان و زمین
تمام فصل ها و تلفن ها اشغال است
فقط مانده است
جامه ی بازیگران مرده
در گنجه ی این نمایشخانه ی قدیمی
تا این خیالات برهنه و لاغر خود را بیارایند
و روی همین تخته های لق و پوسیده
نمایش کهنه را اجرا کنند
و عشق شتابان
با کفش های لنگ به لنگ دور بردارد در میانه ی میدان.ه
۱۳۷۴
فراموشی آیین ساده ای دارد
____________
No comments:
Post a Comment