Azita Ghahreman
__________
![](https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhfJgHZfJaaud7oTXpwJz11FDzA1rHLivakuAthbcvsTaH8QkAdpX-cFzXei8ys4Uj41eHe-yh_5PK8JAxuIoikstYo15byc2r8W_5qky_fDFG3ntGFr-CZHg61ZwYCdGdl2kU9FJyvwSCB/s400/Manuel+Alvarez+Bravo++The+Obstacles,+Mexico+++1929.png)
Manuel Alvarez Bravo The Obstacles, Mexico 1929
_____________________
آزیتا قهرمان
ترس هاه ه ه در خطوط آبی لو می روند
از ما یکی می خواست
خود را به شعر بیاویزد
دومی منقار خونی تو را
در زخم چرخاند و رفت
ملال زاییدن را کند کرده بود
و خستگی
روی دویدن دهان اسب می کشید
شراب را چکیدم
و پاییز دیگری انگورها را نوشت
تمام روزهایی که پاره کرده ای
در حروف غایب فشارم می دهد
درد را لیسیده ای
و چشمان سیاه
اعتنایی به زوزه ها نداشت
شعر قدم های آهسته ای بود
از تقلید پرنده در گودی زمین...ه
____________
No comments:
Post a Comment