Wednesday, August 1, 2007

Hashem Maghsudi



POema deAmor
Antoni Gomez


___________

هاشم مقصودی



شمنيات ۱

دوست داشتن
باراني ست كه مي بارد
دوست داشته شدن
تگرگي ست كه بر تنت مي كوبد
و عشق
دانه ي برفي ست بر گلبرگ خشكيده !ز

شمنيات۲

من
انديشه اي هستم
در واژه اي كه هنوز
متولد نشده است !ر

تو
قصه اي بزرگ
در بطن سترون اساطير

او
عشقيت وحشي
در حرارت مقدس تن
كه به خورشيد پيوسته است

ما
نطفه اي تك افتاده در رحم زمان
از صلب ابديت !ز

________

No comments: