Friday, February 1, 2008

Ali Reza TabibZadeh

____________



علیرضا طبیب زاده
____________


امروز موذی

07-25-10


صبح با جیغ ساعت
ه"صد سال تنهایی" نقش قالی می شود، م
از روی لحاف
و آسمان چاق که درپنجره جا نمی شد
می افتد پایین
بغل جغد های لای کاغذ پاره ها

***
این امروز موذی، م
حالا این گوشه نشسته
نزدیک دینگ دانگ دل من، بی تفاوت
اما هیچ عینکی پیدایش نمی کند

***
برای پذیرایی اش دست دست نمی کنم
که از سرش بگذرد
روی شاخه های ترد دوستی مان راه برود
که ترق ... م

***
دستی به موهای آبی اش
پرده را کنار می کشم تا اتاق را ببلعد

اما حالا هم که پیدایش شده
ه"دیروز" را دوباره به دستم می دهد
دست نخورده ...لابد! م

***
بی سبب نیست که سوت می زند
بهار از دستش افتاده
و خودش را به گیجی می زند
تا از کنار هوش درختان رد شود، م
بی درد ... حتمأ!م

___________________


No comments: