Tuesday, April 1, 2008

Ali Reza TabibZadeh

_____________


Burt Glinn - 1925-2008
Washington D.C. 1968
morning after the assassination of Martin Luther King
________________
علیرضا طبیب‌‌زاده


باکی نیست!و


انتهای بال بال زدن
در حریقی اینگونه فراگیر
و در ابتدای برگ پوش خاک
که باز خبری نیست
و غوغاست!
و

هیچ فصلی سر آشتی ندارد
هیچ تفکری بی دغدغه نیست
و جاده روی دست ها سنگین

زود که می رسی،
و
نیمکت غرق آشنایی ست
دیر،
و
خیلی دیر است
آنقدر دیر تا زبانه کشیدن
شمارش که به هم می ریزد
کم آمدن عادت می شود
باکی نیست!
و
خروشی ست راه گم کرده
وگرنه ، سایه ای با سایه ای پچ پچ می کند
سر هر چهار راه
آنکه از روبرو می آید تو نیستی
که آرام می خواباند در خویش
سوال ها ی کوچک را
آنکه از روبرو می آید
نوزادی ست که آسمان در چشمان خیس اش می لرزد


ژانویه‌ ۲۰۰
__________________

3 comments:

Anonymous said...

هیچ فصلی سر اشتی ندارد . هیچ تفکری بی دغدغه نیست...
خیلی خوبه.

Anonymous said...

Hello. This post is likeable, and your blog is very interesting, congratulations :-). I will add in my blogroll =). If possible gives a last there on my blog, it is about the Livros e Revistas, I hope you enjoy. The address is http://livros-e-revistas.blogspot.com. A hug.

Anonymous said...

آنکه از روبرو می آید- نوزادی ست که آسمان در چشمان خیسش می لرزد-واو-چقدر زیباست -براوو