Leila Farjami
____________
![](https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEiUUnUjRHFRb3H_m2f2YLbuzgI-vkpw-QhvhyphenhyphencjUNgWWcgtS8qTR3XH3Dufa70e506qbxD2wkVSHKiQYZPcre5B9cA8pyJ1abtNazrxW8PxY87hxK2XNDTcx-04Tp1jBNMxh0HN8rpUS2j5/s400/081.jpg)
An aba from Ardebil, Azerbijan
لیلا فرجامی
در آغاز
و در آغاز
انار بود
و شب، م
درخت بود
و ماه، م
خدا بود
و خون. م
و در آغاز
خانه بود
و کسی در خانه
از یاد رفته بود، م
ما چراغ را به جای خورشید اشتباه گرفتیم
و ماندگار شدیم
تمامی راه را
بی پا گذراندیم
و ندانستیم
که انارها
شاید
در انتظارِ دستی رسیده بودند
تا چیده شوند.م
و در آغاز
انار بود
و شب، م
درخت بود
و ماه، م
خدا بود
و خون. م
و در آغاز
خانه بود
و کسی در خانه
از یاد رفته بود، م
ما چراغ را به جای خورشید اشتباه گرفتیم
و ماندگار شدیم
تمامی راه را
بی پا گذراندیم
و ندانستیم
که انارها
شاید
در انتظارِ دستی رسیده بودند
تا چیده شوند.م
_____________________
1 comment:
...و در آغاز کلمه بود...
و فرجام کلمات آن شد که دست به دست هم دهند برای اندیشیدن دوباره به آغاز ..به آنچه نیست...آنچه هست...و زیبا است این شعر-ع.ط
Post a Comment