Ali Reza TabibZadeh
________________

Joseph Mills
علیرضا طبیب زاده
قمر در عقرب (انقلاب)م
گرد باد، هر چه بود
پرده بر انداز راز های نهفته بود
و آیینه یی ضمیر نما ،م
روبروی پستو های ولنگار
و صندوقچه های لبریز از وهم
م
م
دستها مختصر، در جلد حیرانی،م
که به یاد خویش می افتم
که به یاد خویش می افتیم
م
مسیر، چاه گونه
و در فراچشم، تکمه ای از نور
ممممممممممممممممممممممم میان غبار و زندگی
که هر چه بود
دو پای ناهوشیار بود و
ممممممممممممممممم زبانی دو نیمه
در دهانی مملو از ورد های هم وزن سالیان
م
م
وقتی آمد
رقص میانه اش صورتک ها را در هم ریخت
که هر چه بود
ممممممممم به اصل وحشت انسان اشاره کرد
م
م
بازگشت صنوبران چه آسان بود و
ممممممممممممممممممممممممم چه دشوار می نمود
همین که مشتی گره شد و ایستاد میان دو آینه رو در رو
م
م
م
پشت حجاب
بازگشتی این چنین بود
و تن پوشی تن آشنا که از قامت فرو ریخت
آنگاه دهان ها پر شد از ناواژه ها
و چشم ها تهی از نگاه
_________
2 comments:
به اصل بربریت علیرضا! عمیقا وصف حال بود و ممنون
zibaa bood!
Post a Comment