Naanaam
___________
Fotograma de Don Quijote de Orson Welles, 1992
______
نانام
دانیال
جستجویم را برداشتم و روانهی نانام شدم. در نانام بنایی دیدم تمامن گلی، بغلش تمامن سنگی، آنورش مرمر، اینورش آهنی. مفتول را برداشتم و گفتم: خوارکسده، حالا دیگه مفتول ورمیداری؟! بروس لی آمد و گفت: نه. بچهام آمد و گفت: نه. ننهام آمد و گفت: نه. خودم آمدم. دیدم به جایی نمیرسم. جستجویم را زمین گذاشتم و قدری از آن خوردم. سبک شدم. باز هم خوردم. سبکتر شدم. باز هم. تمام شدم. حالا خودم گشتن بودم: خودِ گشتن. دیگران میآمدند مرا برمیداشتند و میرفتند دنبال خودشان میگشتند. من هم وانمود میکردم که خوردنی نیستم.....ه ه ه ه ه ه ه هه ه هه ه ه هه ه ه ه هه ه ه هه ه ه ه هه ه هه هه ه هه ه ه هه ه هه ه هه ه هه ه ه ه هه هه
______________________
نانام در گفتگو با کوشیار پارسی
همیشه هوس شعرگفتن داشتهام، یعنی هوس رفتن به جایی که شعر از آنجا میآید. این هوس برایم سرآغاز ِ سفری شعری بوده، اما مرا به خود شعر نرسانده است ،نمیتوانسته برساند. گمان نمی کنم که بتوان در متن به "مقصد" – به شعر- رسید. زبان ِ مادری ِ شعر، سکوت است. در سرزمین ِ شعر کسی "سخن" نمیگوید. رسیدی، از گفتن میمانی . ه
___________________
2 comments:
تامل هاي نانام گاهي حيرت زده ام ميكند....سلام/
کار جدیدی بود در کارهای نانام. فرق داشت با بقیه. مثل همیشه فرق داشت و در عین حال، وجوه اشتراکی هم با بقیه داشت. یک وجه اشتراکش همین فرق داشتن با بقیه بود
;)
به هر حال، دوستش داشتم و ممنون از این که در اینجا منتشرش کردید
Post a Comment