Wednesday, October 1, 2008

Minoo Nosrat




Dora Maar, 1932

________________

مینو نصرت




باد بر خلاف جهت گیسوانم می وزد

جاده عمود بر چشمان

به جستجوی عابران گمشده

سینه خیز، خود را می کشد

سینه ریز جمله های صمیمی

از هم گسسته اند

قرار نبود

مقابل این همه آب بی سر گذشت

تشنگی را شوخی بگیریم

از آن روزی که

بال ها را قیچی کرده اند

دیگر

بوسه ها پر واز نمی کنند

نماز این صف طویل هم

رنگ کبود مرده ام را بر نمی گرداند

______________

5 comments:

Anonymous said...

زیبا بود مینو جان

Anonymous said...

این شعر را خیلی دوست داشتم.

Anonymous said...

مینو جان
و البته
زیبا سروده بودی

kaivan said...

دلم نمی آید بگویم زیبا بود و بروم . آدم دلش میکشد که هی شعر بگوید . انگار یک عالمه شعر بی هسته ریخته اند روی کاغذ و ما هم که گشنه و البته تشنه این چهارچوب نظردهی هم که از چپ و راست قیقاج میرود و ذهن نظردهنده را برمی آشوبد
شعر از سرگذشت اشک آغاز میشود
نه این اشک نیست آبی است که از سر خواهد گذشت و مارا غرق خواهد کرد
باد جاده را به سمت چشمان ما کج نخواهد کرد و سینه ی زخمی سینه ریزش را برنمی تابد
آنچه میماند گیسوان مواجی است که باد را نشانه کرده است
موفق باشی
www.kariz55.blogfa.com
کیوان

azar kiani said...

سلام عزیز. شعر بسیار صمیمی و زیبایی ست. ممنون..آذر کیانی