Azita Ghahreman
____________
Emiliano Maggi
_________________
آزیتا قهرمان
درد
تقدیم به روشنک
دردهایی که نمی ُکشد
ه ه ه ه می ِکشد تا پهن تر شویم
ه ه ه ه ه راهمان می برد
با سپیدارها ه ه ه رفته است و می آید
خنجر ندارد سوزن ندارد
بی دندانه ه ه خو ب ساییده
درد نمی گیرد
گودال می شود
زانو خریده ه ه بصل النخاع وحلق ه ه علایم ثانوی
سی سالگی بلیت هند می گرفت
بلغار پیاده می شدیم ه ه ه کافه ی قوی سفید
کتاب نیچه و شعرها ی پاز
کمی دافنه دوموریه
ادای آدم ها ه ه ه ما را بلد بود
خط هزوارش ه ه ه نمی نوشت ه ه ه عرق نمی خورد
دریا می آورد بیرون ه ه ه از شکم یونس
اسمش گریه بود
حالا شکل ها ه ه ه سکته دارد
عکس می ریزده ه ه از رنگ پوسیده ام
دهان را باز می کنم
سنگ ها را هل ...ه ه
قورت دادن همیشه ه ه آسان نمی شود
پره ها اگر که خوب نچرخد
روی پیراهن سفید ه ه ه کلمات بالا آورده اند
درد هایی هست هنوز ..... گاهی معمولا...ه
ه ه ه ه می ِکشد تا پهن تر شویم
ه ه ه ه ه راهمان می برد
با سپیدارها ه ه ه رفته است و می آید
خنجر ندارد سوزن ندارد
بی دندانه ه ه خو ب ساییده
درد نمی گیرد
گودال می شود
زانو خریده ه ه بصل النخاع وحلق ه ه علایم ثانوی
سی سالگی بلیت هند می گرفت
بلغار پیاده می شدیم ه ه ه کافه ی قوی سفید
کتاب نیچه و شعرها ی پاز
کمی دافنه دوموریه
ادای آدم ها ه ه ه ما را بلد بود
خط هزوارش ه ه ه نمی نوشت ه ه ه عرق نمی خورد
دریا می آورد بیرون ه ه ه از شکم یونس
اسمش گریه بود
حالا شکل ها ه ه ه سکته دارد
عکس می ریزده ه ه از رنگ پوسیده ام
دهان را باز می کنم
سنگ ها را هل ...ه ه
قورت دادن همیشه ه ه آسان نمی شود
پره ها اگر که خوب نچرخد
روی پیراهن سفید ه ه ه کلمات بالا آورده اند
درد هایی هست هنوز ..... گاهی معمولا...ه
________
No comments:
Post a Comment