Mansoor Khaksar
____________

Antonio Gómez
______________
منصور خاکسار
آن سوی برهنگی
۶
______________
منصور خاکسار
آن سوی برهنگی
۶
انبوهی زر
ه ه ه ه پیرایه ی او
ه ه ه ه ه ه ه از آفتاب.ه
تا بیارایدش بر مو
و رایحه اش کوه را خوشبو کند
فرسنگی راه
شانه به شانه ی فرهاد سپرد
شیرین!ه
کدام پرده را کنار می زد
که حفاظ دیده بانان را به هیچ می شمرد؟ه
دل دیوانه ی باد!ه
و گریز بازی او در دامنش
زبانِ لال عشق و
ه ه ه ه ه ه ه هیجان فرهاد
جهان گویی
ه ه ه ه ه پروانه ای از گل و ابریشم
و اقیانوسی از حریر
که در پلک های عاشق بازی می کند
و بر عقربه های ساعت لگام می زند
تا گذر
ه ه ه از گامِ عشق
ه ه ه ه ه ه ه ه آبستن شود.ه
درنگ طولانی تر باد
این نخل ایستاده بار می خواهد
و سر از ابر می گذراند
تا پیاله ی تاریکش روشن شود.ه
ه ه ه ه پیرایه ی او
ه ه ه ه ه ه ه از آفتاب.ه
تا بیارایدش بر مو
و رایحه اش کوه را خوشبو کند
فرسنگی راه
شانه به شانه ی فرهاد سپرد
شیرین!ه
کدام پرده را کنار می زد
که حفاظ دیده بانان را به هیچ می شمرد؟ه
دل دیوانه ی باد!ه
و گریز بازی او در دامنش
زبانِ لال عشق و
ه ه ه ه ه ه ه هیجان فرهاد
جهان گویی
ه ه ه ه ه پروانه ای از گل و ابریشم
و اقیانوسی از حریر
که در پلک های عاشق بازی می کند
و بر عقربه های ساعت لگام می زند
تا گذر
ه ه ه از گامِ عشق
ه ه ه ه ه ه ه ه آبستن شود.ه
درنگ طولانی تر باد
این نخل ایستاده بار می خواهد
و سر از ابر می گذراند
تا پیاله ی تاریکش روشن شود.ه
______
1 comment:
سلام . شعر خوبي ست زيبا و با استادي هم سروده شده اگرچه از زمان و مكان اين شعرخيلي دورم امابا خواندنش غبار ازحس هاي نزديك پاك ميكنم. ممنون
Post a Comment