Friday, May 1, 2009

Karob Rezai


joseph cornell's dreams
joseph cornell's dreams

_______________


کروب رضایی _ آستارآ


اسپایدر




عنکبوت تار می تند
من
طعمه ای هستم که به تار وپود فکر می کند
تارهای صوتی ام
مرد در بندی است که
پنجه به دیوار می کشد
و سکوت آوازی که هر روز بیشتر
قرنطینه می شود


___


هومانا



خاک
علف ها را سبز نکرد
كاش ريشه ها
قد بكشند

بهار که بیاید
گاوها
قحطی خیالشان را
نشخوار می کنند
و براي گوساله ها
ماع ماع می خوانند
و من تازه مي فهمم
شير خشك حاصل آرزوهاي
ندوشيده است



__________



2 comments:

آذر كياني said...

سلام. شعر اول خيلي زيباست در هم تنيدگي سوژه و ابژه مرزي جز يك حس عالي بجاي نميگذارد...ممنون

شیوا فرازمند said...

سلام...بسیار عالی هستند.....
موفق باشید