Pablo Neruda
پابلو نرودآ
___________
فارسی : فضل الله روحانی
فرشته ی زیبا
امروز در کنار زنی ، در جوانی ناب ، آرمیدم
گوئی بر ساحل اقیانوسی سپید
گوئی در کانون ستاره ای شعله ور
از فضائی آرام
از نگاه سبز دیر پایش
نور، مانند آبشاری از بلور فرو می بارید
در دایره های شفاف ژرف
از نیروی شادابِ جوانی
آغوشش چون شعله ای دوگانه
سوزان ، از دو سوی بر می خاست
و مانند رودی دوشاخه
به پاهای بزرگ روشنش می رسید
حالتی طلا گونه
اندام کشیده اش را به سختی به آستانه ی بلوغ می رسانید
و از میوه های شاداب
و شعله های پنهان سرشار می ساخت
Hoy me he tendido junto a una joven pura
como a la orilla de un océano blanco,
como en el centro de una ardiente estrella
de lento espacio.
De su mirada largamente verde
la luz caía como un agua seca,
en transparentes y profundos círculos
de fresca fuerza.
Su pecho como un fuego de dos llamas
ardía en dos regiones levantado,
y en doble río llegaba a sus pies,
grandes y claros.
Un clima de oro maduraba apenas
las diurnas longitudes de su cuerpo
llenándolo de frutas extendidas
y oculto fuego.
فارسی : فضل الله روحانی
فرشته ی زیبا
امروز در کنار زنی ، در جوانی ناب ، آرمیدم
گوئی بر ساحل اقیانوسی سپید
گوئی در کانون ستاره ای شعله ور
از فضائی آرام
از نگاه سبز دیر پایش
نور، مانند آبشاری از بلور فرو می بارید
در دایره های شفاف ژرف
از نیروی شادابِ جوانی
آغوشش چون شعله ای دوگانه
سوزان ، از دو سوی بر می خاست
و مانند رودی دوشاخه
به پاهای بزرگ روشنش می رسید
حالتی طلا گونه
اندام کشیده اش را به سختی به آستانه ی بلوغ می رسانید
و از میوه های شاداب
و شعله های پنهان سرشار می ساخت
____
Hoy me he tendido junto a una joven pura
como a la orilla de un océano blanco,
como en el centro de una ardiente estrella
de lento espacio.
De su mirada largamente verde
la luz caía como un agua seca,
en transparentes y profundos círculos
de fresca fuerza.
Su pecho como un fuego de dos llamas
ardía en dos regiones levantado,
y en doble río llegaba a sus pies,
grandes y claros.
Un clima de oro maduraba apenas
las diurnas longitudes de su cuerpo
llenándolo de frutas extendidas
y oculto fuego.
___________
No comments:
Post a Comment