Mohammad Khorshidi
__________
![John Gregory May 17, 1879 - 1958 Philomela, 1922 - bronze on a marble base -Smithsonian](https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhumOezxhWcV8ZFutnoIQk575BENBA41HgJKXPIQyEYH03WKKWij7gLKQcCGwwV8wB8QyEs3u3NZjhl96CfsTXNSg2sSryWo484gC8kTQzyKJqG_XflbQ-paozs6u6gbqppR21gPBb0OgHS/s400/John+Gregory+May+17,+1879+-+1958+Philomela,+1922+-+bronze+on+a+marble+base+-Smithsonian.jpg)
John Gregory May 17, 1879 - 1958 :Philomela, 1922 -
bronze on a marble base -Smithsonian
______
bronze on a marble base -Smithsonian
______
محمّد خورشیدی
1
وقتی عاشق ات می شدم
به ماه فکر می کردم و به آسمان
به این که بعد از آن
پشت کرده ام به ماه و
فکر می کن ام به سایه ام
که روی زمین، تنهاست
2
/همدیگر/ ایم
هم /دیگر/ ایم
/تن ها/ ی بسیاریم و
بسیار / تنها/ ییم
3
جویبار ،فاصله ی دوری ست
میان ِ دو آدم برفی؛ه
کاش این تابستان
تو را در میانه ی رود
به من می رساند
_________
3 comments:
آقای خورشیدی عزیز اشعار زیبایی بود می خوانمتان موفق باشید
سلام آقای خورشیدی
شعرهای پرباری خواندم.بازی با کلمات تن ها و تنهایی بسیار دل نشین بود
فکر می کردم به سایه ام
که روی زمین تنهاست...
پایدار باشید.
سلام به شما
هر سه شعر را دوست داشتم و بیشتر دومی را که بازی هایش با زبان بیشتر بود
Post a Comment