Monday, June 1, 2009

Simin Behbahani

_________



سیمین بهبهانی
____________

خاک مرا به باد مده



گر شعله های خشم وطن
زین بیشتر بلند شود
ترسم به روی سنگ لحد
نامت عجین به گند شود

پر گوی و یاوه ساز شدی، ه
بی حد زبان دراز شدی
ابرام ژاژخایی ی تو
اسباب ریشخند شود

هرجا دروغ یافته ای
درهم چو رشته بافته ای
ترسم که آنچه تافته ای
بر گردنت کمند شود

باد غرور در سر تو، ه
کور است چشم باور تو
پیلی که اوفتد به زمین
حاشا دگر بلند شود

بر سر کله گشاد منه، ه
خاک مرا به باد مده
ابر عبوس اوج - طلب
پابوس آبکند شود

بس کن خروش و همهمه را، ه
در خاک و خون مکش همه را
کاری مکن که خلق خدا
گریان و سوگمند شود

***

نفرین من مباد تو را
زان رو که در مقام رضا
دشمن چو دردمند شود، ه
خاطر مرا نژند شود

خواهی گر آتشم بزنی
یا قصد سنگسار کنی
کبریت و سنگ در کف تو
خاموش و بی گزند شود


۲۵ خرداد ۱٣٨٨




_________

1 comment:

آذر کیانی said...

ما هنوز بچه ایم مادر! شما میدانید که چه گلوله هایی درراهند ...ممنون