Thursday, October 1, 2009

Majid Naficy

____________________


مجید نفیسی
_______________

همسایه ی من به باغ وحش می رود





همسایه ی من با نوه هایش
دارد به باغ وحش می رود:
ه
موسی، که در حیفا زاده شده
از پدری فلسطینی و مادری اسرائیلی،
ه
خود را "پیتر پن"ی دریانورد می داند ـ ه
همیشه ـ کودکی از هرگزـ شهر
یک چشم سبز و یک چشم آبی؛
ه
جوزای همزاد که زاده ی آمریکاست
و همنام دوست از دست رفته ی پدرش،
ه
خود را روح مهربان "کاسپر" می داند
که با صورتی مهتابی و ردایی سرخ
از سرزمین شهیدان بازگشته است؛
ه
زهرا، که یک دقیقه زودتر از جوزا زاده شده
با آن موهای نرم و طلایی اش
خود را "آلیس"ی از حیرت ـ شهر می داند
در جستجوی خرگوش گم شده اش

آنها به باغ وحش می روند
تا از تمساحان رودخانه ی نیل دیدن کنند
که هر روز پس از چاشت نیمروزی
در ساحل پر ریگ دراز می کشند
و دهان هایشان را ساعت ها باز می گذارند
تا " مرغان سلیم"، ریزه های گوشت را
از لابلای دندانهای تیزشان پاک کنند،
ه
و آن گاه که می خواهند به آب بازگردند
دهان هاشان را به آرامی می بندند
مبادا که مرغان مسواک گر
غافلگیر شوند.
ه

من که به جنگ و خونریزی خو کرده ام
و به بهشت های زمینی باور ندارم
از این همه همزیستی در طبیعت به وحشت می افتم
و بی اختیار فریاد می کشم:
ه
همسایه ی من! همسایه ی خیالباف من!ه
نوه هایت را به دور دامنت نگه دار
مبادا که تمساحان جنگی
زره پوش های خود را به جنبش درآورند
و مرغان آهنین بال
بر فراز سر آنها
دانه های بمب ببارند.*ه



ه18 اوت 2009



* Peter Pan و Casper و Alice
نام سه شخصیت از داستان های کودکان هستند.ه
جوزا
Gemini
ه (دو پیکر) یکی از صور فلکی .ه


___________________

No comments: