Thursday, October 1, 2009

Mansoor Khaksar

_____________


Linda Connor-books
__________________

منصور خاکسار


با غصه ای کوچک


بر تنه ی بید پشت خانه
نامم را می نویسم
درختی تهی
و ردّ پایی که
ه ه ه ه ه ه ه در دهانه ی پارک می پژمرد
از صندلی چرخداری
چشمی دورادور می پایدم
و پشتم تیر می کشد

زیر نامم
درشت می آورم
زمستان هیچ سالی چنین پیشبازم نکرد
با اینکه درد
چوب غرور و غریزه ام شده است

اما ستون ویران
و تند بادی که به اخم الوده است
و آ می داردم تا باز گردم
به اتاقی
انباشته از کتاب
با دریچه ی سردی که
پشت ش را
ه ه ه ه ه ه به آفتاب
ه ه ه ه ه ه ه ه ه گشوده ست.ه




____

1 comment:

آذر کیانی said...

فکر میکنم میشه یه طرح از روی این شعر بزنم و با گواش و پاستل روش کار کنم. خیلی تصویری بود و یخ کردم...