Soroor Javan
______________
![](https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEheAqe-0IQNvAceJicVTabfZPsT8f7gWEO1poQhBYKvkEBH3BnrQAb9mU1lgUDJ3BcFCQ5-a8L2NS8c6qAtvYXlGq2UsnDefqV2yRjjyfLcainbx4ABuPvUFJU2a3WQ7gGN1yVhCzHZYVBO/s400/%E2%80%98Elephant+Waltz%E2%80%99+by+Rosanne+Olson.jpg)
‘Elephant Waltz’ by Rosanne Olson
_____________________
سرور جوان
خیلی نور و باد
شمع را روشن کرد
پنجره را بست.ه
روی پاشنه چرخید و بی خیالِ تاریکی و شمع و پنجره
رفت سقوط کند در بلندی های خیلی نور و باد
تن اش از پیراهن اش می گریخت...ه
پنجره را بست.ه
روی پاشنه چرخید و بی خیالِ تاریکی و شمع و پنجره
رفت سقوط کند در بلندی های خیلی نور و باد
تن اش از پیراهن اش می گریخت...ه
__
Sergei Rachmaninoff - All-Night Vigil (Всенощное бдение, Vsenoshchnoe bdenie), Op. 37 - 14. Troparion: Thou Didst Rise from the Tomb (Тропарь: Воскрес из гроба)
____
1 comment:
سلام سرور جان. فراز این شعر همان گریختن تن از پیراهن بود. نور وباد بهانه ی همه ی گریختن هاست...ممنون
Post a Comment