Kerstin Thorvall - Robab Moheb
_________________
____________
رباب محب
شَشتین توروَل هر روز روحش را آندوسکپی می کرد
ششتین تورول (1925-2010) روزنامه نگار، طراح، نویسنده وشاعر سوئدی نوشتن را با ادبیات کودکان آغاز کرد و در ادامه به شعر و رومان روی آورد. تصاویر دو اثرِ مشهور آسترید لیندگرن نویسنده یِ به نام کودکان؛ «کله بلوم کویست» و «راس موس» از جمله آثار نقاشی و طراحی تورول است. شاید بتوان گفت فعّال بودن تورول در حوزه های گوناگونِ فرهنگی – ادبی باعث شد که او همواره در گوشه ای از صحنه قراربگیرد. و از آن جائی که او بیش از هر موضوعی به مسائل کودکان و زنان می پرداخت کم تر مورد توجه منتقدانِ معاصرش قرار گرفت. در سال 1977 دفتر روزگار به نفعِ او ورق خورد و به لحاظ خدمتی که به ادبیات کودکان کرده بود موفق به کسب جایزه یِ آسترید لیندگرن گردید. علاوه براین جایزه، جوایزِ دیگری نیز به او تعلق گرفت، از جمله می توان از جایزه یِ موآ مارتیسون به خاطرِ رومان «وقتی کارگران کشته می شوند» ( 1994)، جایزه هِدن وین (1999) و جایزه ایور لو- یوهانسون (2004) نام برد.ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
ششتین تورول مجموعأ شصت و هفت کتاب منتشر کرد. اولین کتاب او با عنوان "کتابی برای تو" به سال 1959 منتشر شد. کتابِ فوق برای دختران نوجوان نوشته شده بود که از زیبائی و هنر زیبا بودن و چگونه زیبا شدن می گفت. آخرین کتاب او دفتر شعر «من نیمکتِ سبزی در پاریس هستم» در سال 2005 به چاپ رسید. این دفتر حاوی اشعاری است که در فاصله یِ سال های 1965 تا 1991 نوشته شده بود.ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
نامِ ششتین تورول به عنوانِ نویسنده با رومان «وقتی کارگران کشته می شوند» در ادبیات کشور سوئد حک شد. او در این داستان ازدواج و زندگی زناشوئی پدر و مادر خودش را زیرِ ذره بین نگاهش برده و موشکافی کرده است. تورول پس از این رومان، کتاب های دیگری نوشت که مضامین اصلیِ آن ها روابط زناشوئی، رابطه یِ او با مادرش پس از مرگ پدرش و موضوع هایی از این دست بود. تورول نویسنده ای بود که در زمانِ حیات اش هم مورد توجه قرار گرفت، هم طرد شد. ترسیم چهره یِ مادری سخت گیر به مذاق بسیاری خوش نیامد. بی پردگیِ او در طرح مسائل و معضلات اش جامعه یِ ادبی زمان را لرزاند و منتقدان را دچار شوک کرد؛ چگونه می توان این همه از مادر خود نفرت داشت؟ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
تورول خود را از هیچ قاعده ای مستثنا نمی دانست. او خود را زیر همان چترِ نفرتی قرار می داد که مادرش را؛ "مادرم. مادرِ من. که همه چیزش را وقف من کرد. هرگز به خودش نیندیشید. فقط و فقط به خاطرِ من زیست. به خاطر سعادتِ من. همه چیزش را فدایِ من کرد و حالا که او پیر و فرسوده است، من به او می پرم. چگونه می توانم این گونه نفرت انگیز باشم؟" تورول دچار پریشانی و پشیمانی بود. احساس گناه می کرد. و پیوسته خودش را به آندوسکپی های روحی دعوت می کرد.ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
کتاب «ممنوع ها» سرآغازدیگری در زندگی نویسندگی تورول شد. در «ممنوع ها» زبان و نگاهِ تورول بیش از هر زمان دیگر برهنه و بی پرده و بی پیرایه است. او صریحأ میل جنسی زنان را به تصویر می کشد و بدین ترتیب بر مخالفان خود می افزاید. منتقدان او را محکوم کردند که او به جز ترسیم مسائل شخصی و خصوصی خود و شکستن مرزهای اخلاق کارِ دیگری نمی کند. تورول مثل همیشه در مقابل نوک تیز انتقادات یک پاسخِ داشت؛ بی اعتبار دانستن انتقادات.ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
او به صداهای مخالف و معترض وقی ننهاد و هم چنان گذشته سنّت را به تمسخر گرفته و اعتراض اش را در قالب شعرو رومان و طرح هایش ریخت. روابط خانوادگی و قوانین حاکم برآن را زیر تیغ قلمش برد. ایده آل هائی را که ادبیات کودکان می آفرید مردود شمرد. رهائی از چنگِ تابوها و خرافات را محور کارش قرار داد وُ نوشت: "با تابوها و ممنوع ها نمی توانم نفس بکشم. با ممنوع ها نه می توانم خودم باشم نه طبیعی و جالب. محال است بتوانم با رضایت دراین خانه هایِ به هم چسبیده به سر برم و پیرزنی باشم که برای نوه هایش ژاکت می بافد. دختر نافرمان. همسرِ بی وفا. مادر بد."ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
تورول در سال 1065 دست به نوشتن یک سری مقالات برانگیزاننده زد. از جمله یِ این مقالات مقاله ای بود تحت عنوان " آیا همه نویسندگانِ کودکان در تومته بودا زندگی می کنند؟" با به چاپ رسیدنِ مقاله ی مزبور در روزنامه یِ اکسپرسن سقفِ آسمانِ قلم بر سرِ نویسندگان کتاب های کودکان فرو ریخت. یکی از پیامد هایِ مهمِ مقاله یِ فوق الذکرموجِ بررسیِ کتاب های کودکان بود. این اولین باری بود که نویسنده ای به مسئله ی جنسیّت در ادبیات کودکان می پرداخت و روابطِ مرسومِ خانوادگی را زیر سؤال می برد. البته پس از او نویسندگان دیگری پا به این عرصه گذاشته و از دیدگاه های مختلف به نقد ادبیات کودکان پرداختند. از جمله یِ این نویسندگان می توان از گونیلا آمبیورن نام برد. وی با انتشارِاولین کتاب اش «ادبیات آشغال برای کودکان» (1968) به محتوای ادبیات کودکان حمله کرد، یعنی همان کاری که سه سال پیش تر ششتین تورول آغاز کرده بود. دیری نگذشت که گونیلا آمبیورن خود در رده یِ نویسندگان ادبیات کودکان قرار گرفت و آثار جدیدی با محتوای نو ارائه داد. بدین ترتیب ششتین تورول راه را برای نویسندگانی باز کرد( 1970) که آثارشان به «اعترافنامه» مشهور شد.ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
ورق را برگرداندن و از دور به گذشته ها نگاه کردن شاید همیشه نتواند بُعد وسیعِ ماجرا را به ما نشان دهد. این که اعتراف این دختران نویسنده با مردم زمانش چه کرده بود، به روشنی برما معلوم نیست، اما به وضوح می توان مشاهده کرد که تلاش تورول در رسیدن به رهایی سال ها پس از او به نتیجه رسید: نویسندگانی چون سوسن بروگر با تمام نوآفرینی و قلم تند و تیز همانند تورول سنگسارنشدند و سنگ پرانی هایِ لفظیِ منتقدان به نویسندگان نوآور به وضوح کاهش یافت.ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
تورول یازده ساله بود که پدرِمبتلا به مانودپرسیون اش درگذشت. مادرش زنی مذهبی و پای بند به اخلاق و آداب و رسوم بود. به قول خود او"مادر زنی بود شدیدأ مذهبی، وسواسی و پدر مهربان و بزرگ و گرم و ممنوع". او دلسوزی های بی نهایت رقت آمیزِ مادرش را دوست نداشت و به انتقاد می گرفت. ممنوعیت های جنسی و محدود کردنِ او توسط مادرش در سنین نوجوانی و جوانی او را به شورش و سرپیچی کشاند. در سال 2000 « من همه معشوقه هایم را به خاطر می آورم و یادم است که چگونه به من دست می زدند» را به قلم کشاند. علیرغم عنوانِ کتاب، این دفتر شعر مملو است از اشعاری عمیق و آمیخته با غم و اندوه است و از تغزّل و صحنه هایِ عاشقانه و اروتیک به دور.ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
لنا کُره لند می نویسد " ششتین تورول یکی از مُهره یِ مهم جنبش زنان است. نزد عده ای او تمثالی است در نوع خود بی نظیر. زنانگی، مادربودن و جنسیت مضمون نوشته های را تشکیل می دهد/.../ او به ما می گوید دختر بودن، مادر بودن و همسر بودن یعنی چه/.../ او زن مدرن را به ما نشان می دهد. زنی که شاغل است ومثل مادرش آرام، مهربان و دلسوز نیست و بر اساس سنّت و رسوم زندگی نمی کند/.../ او به ما نشان می دهد چقدر شکستن تابوها و مرزها دشوار می باشد/.../ اما او به واقع کاری نکرده است مگر ترسیم روحِ زمان خود."ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
عشقِ تورول به سفر او را به پاریس کشاند. پاریس برای او رهایی بود. پاریس عشق بود. پاریس رقص بود. پاریس همه یِ آن چه بود که او دوست می داشت؛ «ضرورت رقص» (2003) را در سنّ بیماری و درماندگی یعنی در هفتاد و پنج سالگی نوشت. گویا هنوز ممنوع ها حضوری فعال داشتند وُ او را دنبال می کردند و او هنوز مرزهایی برای شکستن می یافت. مرزهایی که باید می شکست. و شکست. با شهامت و شیردلی ذهن شکاکش را دامنه داد و با شکستن مرزها صدایِ خود شد. به قولِ لنا کُره لند این صدا تا مدت ها زنده خواهد ماند.ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
ششتین تورول مجموعأ شصت و هفت کتاب منتشر کرد. اولین کتاب او با عنوان "کتابی برای تو" به سال 1959 منتشر شد. کتابِ فوق برای دختران نوجوان نوشته شده بود که از زیبائی و هنر زیبا بودن و چگونه زیبا شدن می گفت. آخرین کتاب او دفتر شعر «من نیمکتِ سبزی در پاریس هستم» در سال 2005 به چاپ رسید. این دفتر حاوی اشعاری است که در فاصله یِ سال های 1965 تا 1991 نوشته شده بود.ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
نامِ ششتین تورول به عنوانِ نویسنده با رومان «وقتی کارگران کشته می شوند» در ادبیات کشور سوئد حک شد. او در این داستان ازدواج و زندگی زناشوئی پدر و مادر خودش را زیرِ ذره بین نگاهش برده و موشکافی کرده است. تورول پس از این رومان، کتاب های دیگری نوشت که مضامین اصلیِ آن ها روابط زناشوئی، رابطه یِ او با مادرش پس از مرگ پدرش و موضوع هایی از این دست بود. تورول نویسنده ای بود که در زمانِ حیات اش هم مورد توجه قرار گرفت، هم طرد شد. ترسیم چهره یِ مادری سخت گیر به مذاق بسیاری خوش نیامد. بی پردگیِ او در طرح مسائل و معضلات اش جامعه یِ ادبی زمان را لرزاند و منتقدان را دچار شوک کرد؛ چگونه می توان این همه از مادر خود نفرت داشت؟ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
تورول خود را از هیچ قاعده ای مستثنا نمی دانست. او خود را زیر همان چترِ نفرتی قرار می داد که مادرش را؛ "مادرم. مادرِ من. که همه چیزش را وقف من کرد. هرگز به خودش نیندیشید. فقط و فقط به خاطرِ من زیست. به خاطر سعادتِ من. همه چیزش را فدایِ من کرد و حالا که او پیر و فرسوده است، من به او می پرم. چگونه می توانم این گونه نفرت انگیز باشم؟" تورول دچار پریشانی و پشیمانی بود. احساس گناه می کرد. و پیوسته خودش را به آندوسکپی های روحی دعوت می کرد.ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
کتاب «ممنوع ها» سرآغازدیگری در زندگی نویسندگی تورول شد. در «ممنوع ها» زبان و نگاهِ تورول بیش از هر زمان دیگر برهنه و بی پرده و بی پیرایه است. او صریحأ میل جنسی زنان را به تصویر می کشد و بدین ترتیب بر مخالفان خود می افزاید. منتقدان او را محکوم کردند که او به جز ترسیم مسائل شخصی و خصوصی خود و شکستن مرزهای اخلاق کارِ دیگری نمی کند. تورول مثل همیشه در مقابل نوک تیز انتقادات یک پاسخِ داشت؛ بی اعتبار دانستن انتقادات.ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
او به صداهای مخالف و معترض وقی ننهاد و هم چنان گذشته سنّت را به تمسخر گرفته و اعتراض اش را در قالب شعرو رومان و طرح هایش ریخت. روابط خانوادگی و قوانین حاکم برآن را زیر تیغ قلمش برد. ایده آل هائی را که ادبیات کودکان می آفرید مردود شمرد. رهائی از چنگِ تابوها و خرافات را محور کارش قرار داد وُ نوشت: "با تابوها و ممنوع ها نمی توانم نفس بکشم. با ممنوع ها نه می توانم خودم باشم نه طبیعی و جالب. محال است بتوانم با رضایت دراین خانه هایِ به هم چسبیده به سر برم و پیرزنی باشم که برای نوه هایش ژاکت می بافد. دختر نافرمان. همسرِ بی وفا. مادر بد."ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
تورول در سال 1065 دست به نوشتن یک سری مقالات برانگیزاننده زد. از جمله یِ این مقالات مقاله ای بود تحت عنوان " آیا همه نویسندگانِ کودکان در تومته بودا زندگی می کنند؟" با به چاپ رسیدنِ مقاله ی مزبور در روزنامه یِ اکسپرسن سقفِ آسمانِ قلم بر سرِ نویسندگان کتاب های کودکان فرو ریخت. یکی از پیامد هایِ مهمِ مقاله یِ فوق الذکرموجِ بررسیِ کتاب های کودکان بود. این اولین باری بود که نویسنده ای به مسئله ی جنسیّت در ادبیات کودکان می پرداخت و روابطِ مرسومِ خانوادگی را زیر سؤال می برد. البته پس از او نویسندگان دیگری پا به این عرصه گذاشته و از دیدگاه های مختلف به نقد ادبیات کودکان پرداختند. از جمله یِ این نویسندگان می توان از گونیلا آمبیورن نام برد. وی با انتشارِاولین کتاب اش «ادبیات آشغال برای کودکان» (1968) به محتوای ادبیات کودکان حمله کرد، یعنی همان کاری که سه سال پیش تر ششتین تورول آغاز کرده بود. دیری نگذشت که گونیلا آمبیورن خود در رده یِ نویسندگان ادبیات کودکان قرار گرفت و آثار جدیدی با محتوای نو ارائه داد. بدین ترتیب ششتین تورول راه را برای نویسندگانی باز کرد( 1970) که آثارشان به «اعترافنامه» مشهور شد.ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
ورق را برگرداندن و از دور به گذشته ها نگاه کردن شاید همیشه نتواند بُعد وسیعِ ماجرا را به ما نشان دهد. این که اعتراف این دختران نویسنده با مردم زمانش چه کرده بود، به روشنی برما معلوم نیست، اما به وضوح می توان مشاهده کرد که تلاش تورول در رسیدن به رهایی سال ها پس از او به نتیجه رسید: نویسندگانی چون سوسن بروگر با تمام نوآفرینی و قلم تند و تیز همانند تورول سنگسارنشدند و سنگ پرانی هایِ لفظیِ منتقدان به نویسندگان نوآور به وضوح کاهش یافت.ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
تورول یازده ساله بود که پدرِمبتلا به مانودپرسیون اش درگذشت. مادرش زنی مذهبی و پای بند به اخلاق و آداب و رسوم بود. به قول خود او"مادر زنی بود شدیدأ مذهبی، وسواسی و پدر مهربان و بزرگ و گرم و ممنوع". او دلسوزی های بی نهایت رقت آمیزِ مادرش را دوست نداشت و به انتقاد می گرفت. ممنوعیت های جنسی و محدود کردنِ او توسط مادرش در سنین نوجوانی و جوانی او را به شورش و سرپیچی کشاند. در سال 2000 « من همه معشوقه هایم را به خاطر می آورم و یادم است که چگونه به من دست می زدند» را به قلم کشاند. علیرغم عنوانِ کتاب، این دفتر شعر مملو است از اشعاری عمیق و آمیخته با غم و اندوه است و از تغزّل و صحنه هایِ عاشقانه و اروتیک به دور.ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
لنا کُره لند می نویسد " ششتین تورول یکی از مُهره یِ مهم جنبش زنان است. نزد عده ای او تمثالی است در نوع خود بی نظیر. زنانگی، مادربودن و جنسیت مضمون نوشته های را تشکیل می دهد/.../ او به ما می گوید دختر بودن، مادر بودن و همسر بودن یعنی چه/.../ او زن مدرن را به ما نشان می دهد. زنی که شاغل است ومثل مادرش آرام، مهربان و دلسوز نیست و بر اساس سنّت و رسوم زندگی نمی کند/.../ او به ما نشان می دهد چقدر شکستن تابوها و مرزها دشوار می باشد/.../ اما او به واقع کاری نکرده است مگر ترسیم روحِ زمان خود."ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
عشقِ تورول به سفر او را به پاریس کشاند. پاریس برای او رهایی بود. پاریس عشق بود. پاریس رقص بود. پاریس همه یِ آن چه بود که او دوست می داشت؛ «ضرورت رقص» (2003) را در سنّ بیماری و درماندگی یعنی در هفتاد و پنج سالگی نوشت. گویا هنوز ممنوع ها حضوری فعال داشتند وُ او را دنبال می کردند و او هنوز مرزهایی برای شکستن می یافت. مرزهایی که باید می شکست. و شکست. با شهامت و شیردلی ذهن شکاکش را دامنه داد و با شکستن مرزها صدایِ خود شد. به قولِ لنا کُره لند این صدا تا مدت ها زنده خواهد ماند.ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
گفتم به پِرو می روم
اما تو بودی.ه
تو بودی که پرو بودی
وهمان قدر دور
همان قدر غريب.ه
در پِرو آدم تب می کند
خورشيدش داغ است
وآدم هايش با زبانی حرف می زنند که من نمی فهمم.ه
سفرِ پِرو ، سفری گران است.ه
اما سفر به « تو »
از هر سفری گران تر.ه
از دفتر « سفر به کشور پرو» – 1965
1
واژه های زشت خيلی شيرين انند
مزه اشان دور دهان حس می شود
شکم را با شکلات شيرين پُر می کنند
آن طور که جائی برای پريشانی نمی ماند
لعنتی
کُس و کير
خاک بر سرِ جهنمی –ه
کمکم کن.ه
2
پرده های زير آسمان بی اهمييت اند
و زنبق ها هم.ه
من يک پالتو پوست شيردريائی می خواهم
و از روز دوشنبه
یک مرد تازه.ه
به ساحل رفتم
مردی را ديدم
دراز کشيده بر کمر در خواب
نيمه برهنه
و جوان بود مرد
با خودم گفتم:
اگر حالا دراز بکشم کنارش
يا رويش
اگر فقط يک بار جرأت کنم
خودم باشم
آيا زمين ناگهان فرو می رود
يا فرو رفتنش يکی دو روز طول می کشد.ه
از کتاب « داستان دنباله دار ِ صورتی و سياه» - 1971
در سبز می سوزد
و خورشيد و گرما را می نوشد
از شب وُ
مرگ نمی پرسد،ه
که می آيد ، وقتی تومی روی.ه
از کتاب « عشقی خوب» - 1977
لباسِ خواب نازکم را برداشته ام
وبلوز سياه و جوراب شلواریِ نخ نقره ای را.ه
ناخن های انگشت پاهايم به رنگ خون گاوِ اخته است
عطر گلوريَن زده ام
گويا به کنفرانس می روم.ه
کنفرانس ها هميشه از مرد موج می زنند:ه
آن ها يا جوان ترند يا پيرتر، يا لاغر تر و يا چاق تر
اما همگی در اتاق ويسکی دارند
وقبل از خواب به يک جرعه دعوتم می کنند.ه
بله. پیش تر از این ها هم ديده ام
سفرهایِ پس از غروب را.ه
اما امشب کسی نيست
بازوئی نيست تا دورِ کمرم حلقه بخورد
رانی دزدکی به رانم نمی سايد
راهروها سکوت فرياد می کشند
ودرها لغزنده و بی تفاوت اند
که من امشب بايد با دست هایِ خودم
بلوز و جوراب هايم را در بياورم.ه
از کتاب « به يائسگی فکر کن» - 1982
حاشیه
مأخذ:ه
« وقتی خصوصی ها سیاست شد» پایان نامه دکترایِ کریستین ساریمو.ه
اما تو بودی.ه
تو بودی که پرو بودی
وهمان قدر دور
همان قدر غريب.ه
در پِرو آدم تب می کند
خورشيدش داغ است
وآدم هايش با زبانی حرف می زنند که من نمی فهمم.ه
سفرِ پِرو ، سفری گران است.ه
اما سفر به « تو »
از هر سفری گران تر.ه
__
از دفتر « سفر به کشور پرو» – 1965
1
واژه های زشت خيلی شيرين انند
مزه اشان دور دهان حس می شود
شکم را با شکلات شيرين پُر می کنند
آن طور که جائی برای پريشانی نمی ماند
لعنتی
کُس و کير
خاک بر سرِ جهنمی –ه
کمکم کن.ه
2
پرده های زير آسمان بی اهمييت اند
و زنبق ها هم.ه
من يک پالتو پوست شيردريائی می خواهم
و از روز دوشنبه
یک مرد تازه.ه
__
از کتاب « واژه های زشت خيلي شيرين انند» - 1967در ساحل
به ساحل رفتم
مردی را ديدم
دراز کشيده بر کمر در خواب
نيمه برهنه
و جوان بود مرد
با خودم گفتم:
اگر حالا دراز بکشم کنارش
يا رويش
اگر فقط يک بار جرأت کنم
خودم باشم
آيا زمين ناگهان فرو می رود
يا فرو رفتنش يکی دو روز طول می کشد.ه
از کتاب « داستان دنباله دار ِ صورتی و سياه» - 1971
_
ماهِ می
رُز قرمزدر سبز می سوزد
و خورشيد و گرما را می نوشد
از شب وُ
مرگ نمی پرسد،ه
که می آيد ، وقتی تومی روی.ه
از کتاب « عشقی خوب» - 1977
__
کنفرانس
لباسِ خواب نازکم را برداشته ام
وبلوز سياه و جوراب شلواریِ نخ نقره ای را.ه
ناخن های انگشت پاهايم به رنگ خون گاوِ اخته است
عطر گلوريَن زده ام
گويا به کنفرانس می روم.ه
کنفرانس ها هميشه از مرد موج می زنند:ه
آن ها يا جوان ترند يا پيرتر، يا لاغر تر و يا چاق تر
اما همگی در اتاق ويسکی دارند
وقبل از خواب به يک جرعه دعوتم می کنند.ه
بله. پیش تر از این ها هم ديده ام
سفرهایِ پس از غروب را.ه
اما امشب کسی نيست
بازوئی نيست تا دورِ کمرم حلقه بخورد
رانی دزدکی به رانم نمی سايد
راهروها سکوت فرياد می کشند
ودرها لغزنده و بی تفاوت اند
که من امشب بايد با دست هایِ خودم
بلوز و جوراب هايم را در بياورم.ه
از کتاب « به يائسگی فکر کن» - 1982
حاشیه
مأخذ:ه
« وقتی خصوصی ها سیاست شد» پایان نامه دکترایِ کریستین ساریمو.ه
مقاله یِ « زندگی ششتین تورول آمیخته با سرکشی بود» از لنا کُره لند. روزنامه سونسکا داگ بلادت دوازدهم آپریل 2010ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
http://sv.wikipedia.org/wiki/Kerstin_Thorvallترجمه اشعار بالا با اجازه ی رسمي از انتشارات آلبرت بوني يش و مسؤل بخش خانم سوفيا اوس برگ صورت گرفته است.ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
عنوان کتاب به زبان اصلي:ه
Thorvall. Kerstin: Dikter 1965 – 1991 (2005); ”Jag är en grön bänk i Paris” Albert Bonneirs Förlag.
اسامي:ه
Kerstin Thorvall, Astrid Lindgren, Rasmus, Kalle Blomkvist, Moa Martinsson, Hedenvind, Ivar LO-
Johansson, Christine Sarrimo, Susanne Brogger, Lena Kåreland,
عنوان بعضی از آثار ششتين تورول به زبان سوئدی:ه
• 1959 - Boken till dig • 1960 - Kvinnoglädje
• 1960 - För henne
• 1961 - Flicka i april
• 1962 - Någon att tycka om
• 1963 - Flicka i Paris
• 1964 - Flickan i verkligheten
• 1965 - Den nya kvinnan
• 1965 - Dubbelroll
• 1965 - Porträtt av ett mycket litet barn
• 1965 - Andra boken till dig
• 1966 - Jag vill dansa
• 1966 - Gunnar gör mål
• 1966 - Anders och hans stora bror
• 1967 - Fula ord är så sköna
• 1967 - Det var inte meningen
• 1967 - När Gunnar ville spela ishockey
• 1967 - Thomas - En vecka i maj
• 1968 - Kvinnor och barn
• 1968 - Gunnar vill inte klippa håret
• 1969 - "Vart ska du gå?" "Ut"
• 1970 - Anders leker kurragömma
• 1970 - Peter möter Cecilia
• 1970 - Nämen Gunnar!
• 1971 - Följetong i skärt och svart
• 1971 - I min trotsålder
• 1971 - Resan till Italien
• 1971 - I stället för en pappa
• 1972 - Jag vet hur det känns-
• 1972 - Mamma, var är du?
• 1972 - Hur blir det sen då?
• 1973 - Men akta dig, så att du inte blir kär
• 1973 - Tala mera om det
• 1973 - Sergio i Chile
• 1973 - Jag vill också vara med
• 1974 - Min pappa säger att din pappa sitter i fängelse
• 1974 - Godnattsagor om Anders, nästan 4
• 1975 - Sara
• 1975 - Vart ska du gå? Vet inte
• 1976 - Det ska vara en farmor i år
• 1976 - Att älska Sussy
• 1976 - Det mest förbjudna
• 1977 - Den lyckliga kärleken
• 1977 - Oskuldens död
• 1977 - Mer om Sara
• 1978 - Anders hittar en kattunge
• 1979 - Ensam dam reser ensam
• 1980 - Doften av pion
• 1980 - Jonas och kärleken
• 1981 - Din lycka är min
• 1982 - Tänk om det är klimakteriet
• 1984 - Ett fönster på glänt
• 1985 - Kärleksdikter
• 1985 - Den försvunna mamman
• 1985 - Johanna
• 1987 - Tacka och ta emot och andra berättelser om kärlekens förvillelser
• 1987 - Svart resa
• 1991 - Nedstigen ängel
• 1993 - När man skjuter arbetare
• 1995 - I skuggan av oron
• 1998 - Från Signe till Alberte
• 1999 - Berättelsen om Signe
• 1999 - Provokationer, passioner, personer och en eller annan hyacint
• 2000 - Jag minns alla mina älskare och hur de brukade ta på mig
• 2001 - Nödvändigheten i att dansa
• 2003 - Upptäckten
• 2005 - Jag är en grön bänk i Paris - Dikter 1965-1991
________
1 comment:
درود نازنين.دست مريزاد با اين ترجمه ي بسيار قشنگ.گاهي خيلي طول مي كشه تا يه بار ديگه آدم بتونه باز با يه همچين ترجمه ي شگرفي سورپرايز بشه/اصولن يه همچين شخصيت هاي گستاخ و بي پروايي كه بيش تر از همه،احساس واقعي ي خود از اين جهان تجربي را به ام القا مي كن اند، قابل تامل و همين طور احترام زيادم اند/اما فكر كن ام با عجله خوندم
بر مي گردم كه باز بخونم اش/زنده باشي رباب عزيز/محمد
Post a Comment