Thursday, July 1, 2010

Mahtab Keransheh

_______________


Enlightened by Chiara Tocci
_________

مهتاب کرانشه

من بی نظیرم!ه

از پشت این پنجره ی همیشه باز
این پنجره ی پشیمان به روی سال های شصت و شش بار حضور من
این پنجره ی حاصل روزهای دیوارهای خسته ی رنجور
از پشت این پنجره
باز هم نخل با شاخه های جدای خوشه های خرما / اینجاست
آوازم باز هم سر به هوا
در شصت و ششمین روز سال
باز هم در حالی که بی نظیر
گم می شوم در خودم
باز و باز / یعنی : دوباره و دوباره
این حیاط خسته
از های های خنده های کودکی
تا این روزها
که هیچ کس به هیچ کس نیست
بازهم
جا خوش می کنم روی زانوان ات
روی دلخوشی پاهای گرم زمستانی ات
روی آن یاس های زرد و آن مستراح بوی ناک تاریک
در خاطرات نوجوانی و ماتیک و من و دلهره ها
بازهم از پشت همه ی توری های دلگیر سیاه خاک آلود
در کنار سقف های کوتاه و کهنه و متروک
به دنبال ایکاش نبودنم و جاهای خالی
مثل های و هوی سفال سقف
در روزها ی بچگی و کفش های سیاه و قرمز عیدهام
من باز هم بی نظیر می شو م
مثل خنده های حالای تو
در ششصد و شصت و شش بار هیجان ذکرهای مادرم
گریه های صبحگاهی اش˛ برای سنگی ترین قلب برادری کلاش
و خونی که خب خون می کشدش و باز...
ه
از پشت این توری سیاه دلگیر
و آن سال ها
که کودکی می رفت تا در گم شدن پدر معنی شود
این حیاط پر از بوته های وحشی خوشبو بود و یاس های زرد آن مستراح بویناک
آن روزها که اسم اش هیچ چیز نبود
و من در فرودهایم چقدر قهرمان شدم
در آغوش ات چه مست
و در سست شدن ران هایم
چه استوار!
ه
و چشم ها که هشیارانه از خود بی خود می شد در کلمه های عبوس عوضی
تا ترس های امروز
و این قصه سر دراز دارد !
ه
در بی نظیری من و این روزها...ه

__________

lushlight:

maskitheclown:

Nitin Sawhney ft. Roxanne Tataei - Distant Dreams

Empty places for the disenchanted


_____

1 comment:

مریم اسحاقی said...

سلام مهتاب کرانشه ی عزیز
چه حس نوستالژیک خوبی داشت این شعر. کلمات رها شده اند و خود، شاعر را هدایت کرده اند.
دست مریزاد.