Donald Hall
____________________

__________________
فارسی : یاشار احد صارمی
سیب های سفید
یک هفته گذشته بود از مرگ پدرم
بیدار شدم
با صدایش در گوشم
نشستم رویِ تخت خواب
و نفسم را در سینه حبس کردم
و خیره شدم به در بسته ی رنگ پریده
سیب های سفید و مزه ی سنگ
اگر دوباره صدایم می کرد او
کت و گالشم را می پوشیدم
بیدار شدم
با صدایش در گوشم
نشستم رویِ تخت خواب
و نفسم را در سینه حبس کردم
و خیره شدم به در بسته ی رنگ پریده
سیب های سفید و مزه ی سنگ
اگر دوباره صدایم می کرد او
کت و گالشم را می پوشیدم
| | ||||||||||||
____________
No comments:
Post a Comment