Hossein Sharang
________________
______________Adam de la Halle’s Jeu de Robin et Marion
directed by Nikolai Evreinov, Ancient Theater, St Petersburg, 1911
پرزیدنت حسین شرنگ
دوازده+یک شعر
زبان ات را درآور بگوها : رضا رشیدپور
کرکسی پرید
از سر لاشهای تهی
پنج کیلو
از وزن زمین
کم شد
شاهینی نشست
خاست
با خرگوش سوراخی
در چنگ ها
فشار خون خاک
پایین شش ریخت
نبض طبیعت را میگیرم
انگشتان ام
نی نهان میزنند
راهی که کفشهای تو نوشتند : نوشین نبوی
الف یاد دیو میدهی؟ه
دیو سر تو را بر آب نوشت
زبان زبانه کشید
پچپچه ی دیو
در هوش تو پیچید
شاعر شدی
وقتی که دست ات
دیوانه شد
دیو دیکته کرد
تو نوشتی
امضای تو
چشمک دیو است
قطره غرق دریا دید : عسگر آهنین
ناگهان خورشید از شبنمی
زل میزند به مهد توحش
لانههای یک قرن آواز و آرزو
زادگاه آتش میشوند
گرداگرد لانههای روشن
بر شاخههای تماشا
میلههای باریک دود از منقارهای حیران
روز را قالب قفس میکند
جوجههای آسمان در تخمها کباب میشوند
نسیم، بال و پرهای پژمرده را
شانه میزند
پرواز، در تنهای سبک میخارد
جفتها خیره به خورشید
دشنامهای ابری میدهند
ابر میتراود از منقار ها
روز تنگ میبارد
ویرانه ی سوخته خاموش میشود
آوارگان میپرند
می روند به قرنی دیگر
پ+سر نترس شعر : یاشار احد صارمی
تازه میل حلوای اژدها کرده ترس من
پس از خوردن خروارها لولوخورخوره
ای شمشیرها تیرها بمبها بمبهای هستهای هیدروژنی شیمیایی
بیایید ببارید بترکید تا ترس من همه تان را لقمه ی چپ کند
کجا کمین کرده اید ای زلزله-سیل-آتشفشان ها
سونامی-وبا-طاعون ها؟ه
از ترس من بترسید
بلرزید ای جلادها دیکتاتورها سردارهای دارافراز
استادان شکنجه
تولههای مرگ
دلالان ترس سنتی، سیاسی، ساسی، سوسکی، سکسی، صلواتی
من اینجا ایستادهام با ترس ترسناک ام
جایی که مرگ تخم میگذارد جوجه میکشد مرغ میفروشد سیمرغ میدوشد
من اینجا در کمین
با اشتهای مرگ
ایستادهام تا پروار کنم ترسام را از شما
از خداها و کتاب هایتان
آتش تیزتاز من
گرد شما دایره کشیده
آب هار کف آلودم
هوای ورم کرده ام
خاک دهان گشوده ام
آااای! خوالیگر انقراض
حلوا-اژدهای ترس من چه شد؟ه
مسافر سطرهای پیاده : مهشید صدری
پا به پای قرن ها
صفها کشیده ام
به دیدن نادیده ام
از تونلی از پردههای پاره
گذشتهام که بیاید
آیندهای که هر چه آمد
به من نرسید
گذشت از صفوف من و رفت
زبان مرا گفتن
سرخ تر میکند
من نبودم مگر
چشم لوچ انقراض
به راه لنگ خود
آینه-پسر بد ما خوارج : شاهرخ رئیسی
هینا هوگتو تاهوا هویی
تاهویی هینا هوگ
تهی نا هوت هوت هوداگ
تین هونین ناهیگ هین تانگا تان تیتیژژژژ
سی بی نامو نامووووو
سین سین سراتوتول
تا تولی تولی تلین لین
دامید مید دا درینگ رینگالی لیلی
لین هینا هوگ
توتوگها هاها ها تویی ها
توییهات هودوگ دوگ
هوداگ هود هودوگ
هینا نانگا هرینگ
هوداهیهای هایهای دا دا
دادانگا دانگا
درررررررررررینگ!ه
مرحمتی طبیعت خیره خط : بیژن اسدی پور
ه-آمد صمد آمد صمد
ه-خوش آمد
ه-با سورههای مستند
ه-خوش آمد
ه-با قل هو الله احد
ه-خوش آمد
ه-با لم یلد و لم یولد
ه-خوش آمد
ه-با ممد و علی مدد
ه-خوش آمد
ه-با دفتری پر از لگد
ه-خوش آمد
ه-با سر کافر تو سبد
ه-خوش آمد
ه-با نعش نشئه تو شمد
ه-خوش آمد
ه-با مشتی دزد ره بلد
ه-خوش آمد
ه-با جندهای بی عدد
ه-خوش آمد
ه-با رجم و تعزیر اشدّ
ه-خوش آمد
ه-از مهد آمد تا لحد
ه-خوش آمد
ه-هزار و سیصد و نود
ه-خوش آمد
-آمد بمالد تو نمد
ه-خوش آمد
ه-آمد پدر در آورد
ه-خوش آمد
ه-از ازل آمد..........تا ابد
ه-خوش آمد
ه-..........................
ه-آهای! یکی بیاید این خوش آمد به کمر زده را بیاندازد توی دوزخ تا بترکد
لای حجر الاسود!ه
ه-خوش آمد! خوش آمد!ه
خیره به شب در جنوب شرقی آسمان : حسین دانایی
خط های ریخته
در سفر پاشیده
خاطره ی پیدا پریشان
خورشیدهای سوخته
در باران پیوسته ی خاکستر
اسفار سرگشته ی خون ام
از ته و توهای آتش زنده
خبرها دارند
کیهان سر سبابه ام
می سوزد
شوق نوشتن
کشف خط خاکستر
خاطره ی آمده از دور
نزدیک دست
پرنده ی نوزاد : زهره خالقی
آسمان اینطرف ها
در پرنده تخم میگذارد
لانه در درخت میکند
با گلوهای بی شمار
آوازهای تاریک و روشن
می خواند
نامهای بسیار دارد
ابرها پا و بال و منقار
و سنگدانی پر از ستاره
پشت پروازهای آبی اش
کتابهای پیوسته باز و بسته از
کوچ دسته جمعی کهکشان ها
آسمان آنطرف ها
میان میومیوی گستاو ، " عشقبازی با مارسیا به همه ی جهان میارزد " : هادی خوجینیان
وا نمیژه اند
می جهند از سرانگشتان
به هم اشاره میکنند
چشمک میزنند
زبان مینمایند
واژههای یاوه
ستون پنجم تمدن
در خانه ی اجنه ی خام
دست بر پردههای وحشی صوت میکشم
فضا را مواج رعشه میکنم
تا نانوشتنی بغرد از نهاد وحش
ورق با صدای رعد
برگردد
نشان دهد طبیعت
دندانهایش را
هذیانی هندسی در آیینه ی فضا : سارا اهواز
پارهای از سه پاره ی زنده نامه ای
با زبانی گسیخته خون چکان
همیشه چند سطر
چند رگ و ریشه و عصب
کم از خود بودن
کنجکاو دو پاره ی دیگر
پیوسته پاره ی خود خواندن
میان عطسه ی سبک و حدس امضا
سبک سنگین کردن خود در کفه ی آغاز
شاهین میانه
یا سقوط انجام
این نامه را کی به کی نوشت؟ه
چرا نوشت؟ه
چرا سه پاره کرد؟ه
موج خودمانی : ماهلیلی بستکی
چه خوش بین ام !ه
با ششهای نیمه پر
در اقیانوس نیمه لبریز
یک قلپ دیگر
خود اطلس ام
سیاره ی آبی بر سر
دوان بر ابر نمکزار
سرعت مژده : پوپک فا
از جام این پنجره که جهان
پیمود خود را به من
قمری لامعی گذشت
تکید خاکستر داغاش بر مردم و
دود بغبغویش سپیدهام را
کشید از منظره بیرون
درون قوس برداشت
با نگاه ام
پخش و پلا شد در من آینهای کور
تشنه ی چهره
جمهوری وحشی شرنگستان
_____________
maria farantouri ~ to mystiko
maria farantouri born in athens on 28 november 1947. she is a greek singer and also a political and cultural activist. she has collaborated with prominent greek composers such as mikis theodorakis, who wrote the score for pablo neruda’s canto general, which farantouri performed. during the greek military junta (1967-1974) maria farantouri recorded protest songs in europe with mikis theodorakis. ın 1971 she recorded “songs and guitar pieces by theodorakis” with english guitarist john williams which included seven poems by federico garcía lorca. she has recorded songs in spanish (‘hasta siempre comandante che guevara’), ıtalian, and english (“joe hill” and brecht’s “alabama song’ from rise and fall of the city of mahagonny), as well as works by greek composers eleni karaindrou and mikalis bourboulis (‘san elektra’ and ‘tora xero’) in which she realized a special fusion of vocal and instrumental beauty with musical accompaniment by vangelis. she also sang the notable ‘mauthausen cycle’. (quotation)
___
No comments:
Post a Comment