Monday, November 1, 2010

Minoo Nosrat

______________


The Cave of Lascaux
_______________

مینو نصرت

بلند است شانه هایت
هم قد علامت " عبور آزاد است "ه
تنها من و پرنده ی آهنین آه می کشیم
عریض است شانه هایت
هم عرض دامن چنار
که دیگر سایه ای ندارد
تنها بلوط
بلد درختان گیر افتاده در گلوی
دره های سوزان است
برای بزرگ شدن خطر نمیکنم
لب به آینه هایی که تو را منعکس می کنند نمی زنم
من در نقطه ای نامعلوم ایستاده ام
و جهان
چوپان چشمانی ست معلوم
که به چرا خو نکرده اند




_____________




غنت لنا فيروز من ألحان محمد عبدالوهاب

سهار بعد سهار ت يحرز المشوار

كتار هو زوار شوي و بيفلو و عنا الحلا كلو

و عنا القمر بالدار و ورد و حكي و أشعار بس سهار

بيتك بعيد و ليل ما بخليك ترجع أحق الناس نحنا فيك

و رح فتح بوابي و إنده على صحابي

قلن قمرنا زار و تتلج الدنيي خبار بس سهار

و النوم مين بينام غير الولاد

بيغفوا و بيروحوا و يلملموا أعياد

و مادام إنك هون يا حلم ملو الكون

شو هم ليل و طار و ينقص العمر نهار بس سهار



____

2 comments:

حسين طوافي said...

ارجمندم مینو نصرت !

خواندنی بود


به زبان مادری خودتان
یاشا


حسین

مریم اسحاقی said...

مینو جان زیبا سرودی. به چرا عادت نکردن را دوست می دارم.