Reza Ashofteh
______________
رضا آشفته
_____________
سه شعر بلند عاشقانه
ه1. كرنش تو را چه پاسخدهد باران
سر به نيست نميشود هرگز
عشق را دارد و كامجويي با دوام
لطف كن از اين باغ بيرون نرو
نرگس بي مثال هستي بخش
چشم از تو نميگيرم به گاه دلبري
كرنش تو را چه پاسخدهد باران
گوشهاي در خود غوطه ميخورم
درنمييابم نبودنت را در اين سحرگاه
بيا تا با هم بودن را خوب تماشاكنيم
باغ است و بيكرانگي هر دويمان
لبريز از عشق و خوشههاي انگور
زير طاق راه رفتن چه آرام است
دلبركانه كنج دلم نشستهاي و نميخزي
حتا مار هم نميآيد كه بترسيم از آرامش
خوش منظر و ناز رقص باد را مي بينيم
كوه و كمر در دورست آفتاب ميدرخشد
دريادلانه تنگ هم نشستهايم كه غروبي نيست
خوش از تو گفتن و شنيدن از من تا به كي؟ه
باغ چشم انتظاريها كشيده است آمدنت را
مرا ببين كه شب را به منظر نوراني نميبينم
و تمناي بودن با من از طاق تا بلنداي مهتاب
ه2. عشق را ورد زبانم ميكنم
شهد شيرين ميثاق
در كام تلخ تو
يادگار روز عاشقي
بمان تا روز عشق
فرارسد از بانگ سرمدي
دلاورانه در آغوشت مي ميرد
ترك تو نتوانم
اين بار سنگين اندوه
بر دوشم شب است
بي غروب و طلوعي
ميمانم در كنارت
عشق را ورد زبانم ميكنم
شاه عشق تو ميشوي
به نيم نگاهي خيس
زير باران شامگاهي
گام به گام تو
پاكيزه و روان
لبانت را ميجست
زير نور ماه
باد را زمزمهات ميكرد
لبهاي داغ من
ه3. دلبسته ام به كام تو
انگشت بزرگ
توي سوراخ
هستي را ميكاوم
دمدمههاي غروب
سرخ ِ خونين
ور مي افتد پيكرهاش
تلخ و گزنده مي ليسد
شهوت شب را دارد به لب
تكيهگاهش همين الان است
نو و تاريك
نشستهام
با انگشت حيرت بر لب
زردآلوي بي هسته
دلبسته ام به كام تو
نمي ميرم نامرادي روزگاران را
اندوه تو را دارم
در آتش پيچ و خم يك تن
مي سوزم به وقت طراوت بهاري
آه! تو از نهاد من
بيرون نمي تراود
نگاهت را بگير همين حالا !!ه
____
Somebody Done Hoodooed the Hoodoo Man ~ Louis Jordan
______________
No comments:
Post a Comment