Monday, November 1, 2010

Sahand Aghaei

__________________


by Adalberto Tiburzi
_________________________

سهند آقایی

یک دو سه/ به ترتیب برای: خدایار صائب/ پگاه احمدی/ مهدی دادفرما

ه١. لبنان

مثلِ آنکه دریا کند توی چشم‌های دخترِ جولان ه ه ه شنا‌شنا

بهانه می‌دهی به پرنده‌های سفیدِ به خون نشسته‌تَر
ه ه ه آهو!ه
پدر گفته بود صبا را:ه
به مادرت بگو بیروت
نگاه کن!
ه
سرش کنارِ حاشیه پهن است
به پهنه‌ی باروت


ه٢. رستم و سهراب

ایران گذشته است
و حالا که چشم‌های منظره تاب دارد از بهانه‌ی پاییز
حالا که بهار می‌آید که دکمه‌های تهمینه را
ه ه ه دانه‌دانه
خوراکِ پورِ زالِ زمستان کند که رخشش نیست
حالا که سوار می‌آید که ماهِ پاره‌پاره کند
میانِ بازِ دخترِ باران
کنارِ رختِ ابریِ توران
هوای تیر و شکار...
از خواب بیدارم کن!
ه
کجاست رستم و سهراب؟!ه


ه٣. سیاهکل ـ تهران

حالا سیاهکل سیاه باشد یا به سبز بزند تاریخ
یا اصلن مثلِ ما دیوانه باشد
دلش بخواهد به دریا بزند
ه ه ه یا نزند...ه
در هر صورتِ قابلِ تصور
اینجا
تهران است
و داستانِ تو و من هم:
ه
شده چون طبل‌زدن زیرِ گلیم
که سرِ عاشقیِ شمعو
به پروانه‌ی هر بی‌سر و پایی بزنه/ دود کنه!
ه
وگر نه
تهران هم
می‌تواند یونان باشد
و من
مجسّمه‌سازِ معشوقه‌های ایرانی.ه

مهر 88


_____


Paco de Lucia - “Rumba Improvisada”



______________

1 comment:

مریم اسحاقی said...

درود سهند آقای عزیز
شعرهای خوبی خواندم و شعر سیاهکلتان بسیار به دلم نشست.
مانا باشی.