Wednesday, December 1, 2010

Bejan Baran

___________________


by Paul Ranson
________________

بیژن باران


زمان

من می مانم، رود می رود.ه

رودخانه ای در من می گذرد.
ه
با ترنم لحظه های حباب
در بیداری و خواب
از روی ردیف موج و ماسه؛
ه
لاک پشتی می پلکد، در کناره.ه
از کودکیم مرا دور می کند-ه
عصرهای تابستان گذران، دوره گرد،
ه
می خواند کوچه باغی؛ می شد دور.
ه
خمیازه خواب چادر شب را بر سر می کرد.ه

رود از سکوت کوه
به هیجان موج دریا می رسید.
ه
قصه سکوت را گاه زمزمه؛ه
گاه می خواند با خروش.ه
گذر رود، پشیز لاک پشت مانده بجا در دور.ه
رود می برد با خود
قصه سکوت کوه.
ه

رودخانه ای در من
از میان خاطرات درختان و دشت
- در کنار، چوپان نی نواز
بدور او، بع بع گوسفند، عطسه بز-
ه
دور می شود.ه

رود می رود
برای زندگی پویا، بیدرنگ
از میان سکوت صخره و سنگ
ایستایی ابدی مرگ
زیر تشعشع آسمان.
ه

رودخانه ای در من جاریست.
ه
زیر ستارگان نور
گذشته های دور
کوههای کبود
یادهای نامطمئن
بادهای فراموش.
ه

رود می ماند، من می روم.ه



070708


___

Anton Webern: “Orchestration of the six-part ricercar from the Musical Offering of J. S. Bach” (1935) Conducted by Pierre Boulez, 1969 - from the album Webern Complete Works Opp. 1-31

“In 1935 Webern took a break from his pioneering 12-tone compositions and decided to orchestrate the six-voice ricercar (a rigorous contrapuntal form that was a predecessor to the fugue) from J.S. Bach’s remarkable late work The Musical Offering of 1747. Because Bach had not specified the instrumentation of the piece, it made the perfect medium for Webern’s unprecedented experiment in orchestration. The melodic lines are broken into fragments and passed continuously from instrument to instrument, creating a shimmering, prismatic garb for Bach’s polyphonic web of voices.


_____________________________

No comments: