Ensieh Akbari
_____________________

by elliot erwitt
______________________
انسیه اکبری
2
پرهها میچرخند... میچرخند
و هوای مسموم بعد همآغوشی را
چرخ میکنند
چرخ...ه
سربریده من
به سرهای دِمُدِۀ آویزانِ توی کمد اضافه میشود
با لبخندی معنیدار و غروری حاکی از فریب تو...ه
سالها باید گذشته باشد...ه
از تعبیه یک مغز صامت در جمجمه من
از شروع مشترک یک درد دامنهدار با تو
و کنار زدن تمام پردههای ضخیم طوسی رنگ
و آب دادن به گلدانهای سبز بدون گل،ه
عظیمالجثه و فاخر...ه
دکمههای فراموش شده زیادی هستند،ه
در من، در تمام تَنَم
دکمه ناخنها برای بلند شدن
دکمه لبها برای چرب شدن
دکمه پستانها برای سفت شدن
دکمه کمر برای تعظیم
دکمه ذهن
برای فراموشی
سالها باید گذشته باشد...ه
من به قاعده مکانیکی عاشق شدن خو گرفتهام
به کیفیت مطلوب مواد اولیه
در ساخت عضوها
و ماندگاری غریب جای کبودی
و به آغاز استهلاک دکمهها
بعد از اتمام گارانتی...ه
و هوای مسموم بعد همآغوشی را
چرخ میکنند
چرخ...ه
سربریده من
به سرهای دِمُدِۀ آویزانِ توی کمد اضافه میشود
با لبخندی معنیدار و غروری حاکی از فریب تو...ه
سالها باید گذشته باشد...ه
از تعبیه یک مغز صامت در جمجمه من
از شروع مشترک یک درد دامنهدار با تو
و کنار زدن تمام پردههای ضخیم طوسی رنگ
و آب دادن به گلدانهای سبز بدون گل،ه
عظیمالجثه و فاخر...ه
دکمههای فراموش شده زیادی هستند،ه
در من، در تمام تَنَم
دکمه ناخنها برای بلند شدن
دکمه لبها برای چرب شدن
دکمه پستانها برای سفت شدن
دکمه کمر برای تعظیم
دکمه ذهن
برای فراموشی
سالها باید گذشته باشد...ه
من به قاعده مکانیکی عاشق شدن خو گرفتهام
به کیفیت مطلوب مواد اولیه
در ساخت عضوها
و ماندگاری غریب جای کبودی
و به آغاز استهلاک دکمهها
بعد از اتمام گارانتی...ه
________________
No comments:
Post a Comment