Friday, April 1, 2011

Majid Naficy

__________________


Life Drawings Book by Noella Mills
_____________
مجید نفیسی

پزشک ده

به یاد رسول هرندی زاده

بر درگاه خانه ات
در حاشیه ی ده "شلمزار"
ه
لربچه ای به مشت می کوبد
تا از شیشه ی بخارگرفته
به چهره ی او بنگری
که در کنار مادیانی زین کرده
بر آستانه ی پر برف ایستاده است.
ه
دکتر جان! کیف چرمی ات را بردار
زائویی نوجوان آنسوی کوه ها
در بستر مرگ خوابیده است.
ه

در حیاط درمانگاه
کنار ده "سروش فادران"
ه
نزدیک کوه "آتشگاه"
ه
دختری می گرید و می خندد.ه
دیشب از حجله گاه گریخته
و امشب مرد خواستگارش
با دختر دیگری به حجله می رود.
ه
دکتر جان! قرص های گچی ات را رها کن
و چون همدمی رازدار
به پیشوازش بیا.
ه

گرگ ها زوزه می کشند
از بلندی های "سوه" و "کوهرود"
ه
تا ریگزارهای ده "مار"*،ه
جایی که ابلیس فریبکار
از باغ بهشت به زمین افتاد.
ه
دکتر جان! جامه ی آبی ات را بپوش
و بگذار داروی خواب
از سنگینی تنت بکاهد.
ه
"حوا"ی تو بی گمان
به جستجویت تا خانه ی خدا
پای پیاده خواهد آمد.ه
12 فوریه 2010

* به گمان برخی از مفسران قرآن، آدم و حوا پس از خوردن دانه ی ممنوع به ترتیب به "سراندیب" و "جده"، و مار اغواگر به اصفهان تبعید شدند. سرانجام پس از سالها دربدری، جفت نخستین یکدیگر را در محل "عرفات" در نزدیکی خانه ی خدا بازیافتند.ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه هه ه ه ه ه ه ه ه هه ه ه ه ه ه ه


_________

No comments: