Shapour Bonyad
______________
by Abbas Kiarostami
________________________
شاپور بنیاد
۶
من
آرام از فصل عشق بازی ی اشیا می گفتم
و قلب ساعتی که گم شده بود
کنار هستی ات می زد
چه پیر شده ای میان بازوان تکیده ی من
چه تنها شده ای
ه ه ه ه ه ه ه ای خواب آبی
ه ه ه ه ه ه ه که در چشم خورشید
ه ه ه ه ه ه ه آرمیده ای
آیا فقط من
ترانه های فراموش را زمزمه می کنم
یا
این رسم آموختن مرگ است
که تکه های خاطره را از هر سو جمع می کند
تا باز به هر سو
ه ه ه ه ه ه ه پرتاب کند
آرام از فصل عشق بازی ی اشیا می گفتم
و قلب ساعتی که گم شده بود
کنار هستی ات می زد
چه پیر شده ای میان بازوان تکیده ی من
چه تنها شده ای
ه ه ه ه ه ه ه ای خواب آبی
ه ه ه ه ه ه ه که در چشم خورشید
ه ه ه ه ه ه ه آرمیده ای
آیا فقط من
ترانه های فراموش را زمزمه می کنم
یا
این رسم آموختن مرگ است
که تکه های خاطره را از هر سو جمع می کند
تا باز به هر سو
ه ه ه ه ه ه ه پرتاب کند
قطعات - ص ۱۸
________________
No comments:
Post a Comment