Friday, July 1, 2011

Leila Farjami

_____________

Dead Red Robin - Surrealism - Sergey Ryzhov
______________________________
لیلا فرجامی


چهار اپیزود از مرگ

۱
خواب می دیدم که راه می رفتم
ه(راه تو بوده ای)ه
به سنگی خوردم
مرگ بود
باز گشتم
مرگی دیگر
ه(مرگ تو بوده ای
آن دو
آن دو!)
ه
زندگی
جای دیگری
نبود.
ه

۲
موهایش را بلند می کند
گُلی می کارد در انتهای هر تار
ابرها پلکهایش را می سایند
باران می گیرد
و بر خاک می ریزد
فکر می کند زنده است
نامش را گذاشتند مرگ
و من خواندمش:
ه
گِل.ه

۳
زیباترینها هم می میرند
مرگ همان غورباقه ای ست که به بوسه ات
شاهزاده ای می شود
و تو را به قصر بلورینش باز می گرداند،
ه
جایی که پس از سالها در اعماق چاه
و شنیدن صدای قلوه سنگ هایی بر آب
فراموش کرده بودی.
ه

۴
مرگی در پس
مرگی به پیش
زندگی میان-پرده ای
از صحنه هایی صامت.ه


___________________

No comments: