Thursday, July 1, 2010

Leila Farjami

_________________

Saul Fletcher, Untitled No. 111 (odd shoes) (2000)
__________________
لیلا فرجامی

رودخانه ها از میان ماه می گذرند

درختان نامرئی بر ستارگان ناشناس می رویند و سایه می اندازند
خانه های دریایی به ساحل جنوب می رسند و خشک می شوند

بی آنکه از کسی بشنوی
یا در کتابی بخوانی
می دانی
همیشه پاهایی که بر زمین می روند
به غبارها انس می گیرند
و در بیابانی
خیمه می زنند.
ه

چه کسی می داند
چرا نیمه های شب
وقتی که بی خوابی دانه دانه مان می کند
به این انارها ی کال می بالیم
سرنوشتهای ترش
آخرتهای گس،
ه
و چرا هر وقت گناه می کنیم
از فرشته گان الهی پاکتر می شویم؟
ه

رودخانه ها از میان ماه می گذرند
تو
از میان من

فکر می کنم
شاید سیاره ای شده ام
که اگر نبود
آسمان سیاه بالای سرت
یک نقطه ی روشن
کم داشت.ه



_________


___________________

No comments: