Mehrnoosh Ghorbanali
_______________
André Kertész
__________________
مهرنوش قربانعلي
!
تعجبي نمی كنيد
وقتي كه ماه را گرفته و گاز ميزند
در جايگاه شكار چرا ميخوابد؟!ه
بر شاخهاي لم ميدهد ُو پنجهاش تاب ميخورد
پتويي جنگل را پوشيده است
افسانهاي خواب ديده كه از او تيزتر است
تصميم دارم
به حال خود سكوها را رها كنم
تا هر كه خواست بيايد ُو اول شود
لم ميدهم
هلالماه همان سر انگشتانم نيست
افسانهاي خواب ميبيند كه تيزتر...ه
ماه را ِول ميكنم
پلنگي جفتش را به گردش ميبرد!ه
وقتي كه ماه را گرفته و گاز ميزند
در جايگاه شكار چرا ميخوابد؟!ه
بر شاخهاي لم ميدهد ُو پنجهاش تاب ميخورد
پتويي جنگل را پوشيده است
افسانهاي خواب ديده كه از او تيزتر است
تصميم دارم
به حال خود سكوها را رها كنم
تا هر كه خواست بيايد ُو اول شود
لم ميدهم
هلالماه همان سر انگشتانم نيست
افسانهاي خواب ميبيند كه تيزتر...ه
ماه را ِول ميكنم
پلنگي جفتش را به گردش ميبرد!ه
از کتاب : کوک تهران
________
1 comment:
طبق معمول عالی بود
Post a Comment